تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص

سوره‌ ناس

مکی‌ است‌ و داراي‌ 6 آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ بدان‌ جهت‌ «ناس‌» نام‌ گرفت‌ كه‌ هم‌ با فرموده‌ حق‌ تعالي: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ  آغاز شده‌ و هم‌ كلمه‌ «ناس‌» در آن‌ پنج‌ بار تكرار گرديده‌ است‌. اين‌ سوره‌ كه‌ با سوره‌ ما قبل‌ خود با هم‌ نازل‌ شده ‌است‌، در نزد اكثر علما مكي‌ و به‌قولي: مدني‌ است‌ ـ چنان‌كه‌ گذشت‌. و اين‌ آخرين‌ سوره ‌قرآن‌ كريم‌ از نظر ترتيب‌ در مصحف‌ شريف‌ است‌ و ترتيب‌ قرآن‌ با سوره‌ «فاتحه‌» كه‌ شامل‌ سپاس‌ و ثناي‌ حق‌ تعالي‌ و ياري‌ جستن‌ از اوست‌ آغاز و با معوذتين‌ كه ‌موضوع‌ آنها نيز ياري‌ جستن‌ و پناه‌ بردن‌ به‌ حق‌ تعالي‌ است‌، ختم‌ مي‌شود.

 

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1)

«بگو: پناه‌ مي‌برم‌ به‌ پروردگار مردم» يعني: به‌ آفريدگار و سامان‌دهنده‌ امور و به‌ صلاح‌ آورنده‌ احوال‌ آنان‌. بيضاوي‌ مي‌گويد: «از آن‌ جا كه‌ در سوره‌ قبل‌ پناه بردن‌ به‌ خداوند جلّ جلاله  از مضار بدني‌ بود و اين‌ مضرات‌ در انسان‌ و غير او عام‌ است‌ لذا در اين‌ سوره‌، پناه‌ بردن‌ به‌ او از مضاري‌ است‌ كه‌ بر نفوس‌ بشري‌ عارض‌ مي‌شود و به‌ بشر مخصوص‌ مي‌باشد.

 

مَلِكِ النَّاسِ (2)

و پناه‌ مي‌برم‌ به‌ «ملك‌ مردم» يعني: به‌ ذاتي‌ كه‌ داراي‌ ملك‌ كامل‌، فرمانروايي‌اي‌ تام‌ و سلطه‌اي‌ بي‌رقيب‌ و لايتناهي‌ است‌.

 

إِلَهِ النَّاسِ (3)

و پناه‌ مي‌برم‌ به‌ «اله‌ مردم» يعني: به‌ معبود مردم‌ و از آنجا كه‌ ملك‌ (فرمانروا) گاهي‌ معبود است‌ و گاهي‌ هم‌ نيست‌ بنابراين‌، حق‌ تعالي‌ در اين‌ آيه‌ روشن‌ كرد كه ‌الوهيت‌ و عبوديت‌ مخصوص‌ وي‌ است‌ و احدي‌ با وي‌ در آن‌ مشاركت‌ ندارد.

 

مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (4)

پناه‌ مي‌برم‌ به‌ آنچه‌ ذكر شد؛ «از شر وسوسه‌گر» كه‌ شيطان‌ «خناس» است‌. خناس: يعني‌ بسيار بازپس‌رونده‌ زيرا هنگامي‌ كه‌ خداوند جلّ جلاله  به‌ ياد آورده‌ شود، شيطان‌ بازپس‌ مي‌رود و خود را در هم‌ كشيده‌ و پنهان‌ مي‌شود اما چون‌ ذكر خداوند جلّ جلاله  در ميان‌ نبود، شيطان‌ بر دل‌ انسان‌ هجوم‌ آورده‌ و وسوسه‌ خود را مي‌گستراند.

 

الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (5)

«آن‌ كس‌ كه‌ در سينه‌هاي‌ مردم‌ وسوسه‌ مي‌افگند» وسوسه‌ شيطان‌، فراخواندن‌ انسان‌ به‌ فرمانبردن‌ از خود با القاي‌ سخني‌ است‌ پنهاني‌ كه‌ به‌ قلب‌ انسان‌ مي‌رسد بي‌آن‌كه‌ از آن‌ صدايي‌ شنيده‌ شود.

سپس‌ خداي‌ سبحان‌ به‌ بيان‌ اين‌ امر مي‌پردازد كه‌ وسوسه‌افگنان‌ بر دو نوع‌اند؛ جني‌ و انسي‌ پس‌ مي‌فرمايد:

 

مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6)

«چه‌ از جن‌ و چه‌ از انس» شيطان‌ جن‌ ـ چنان‌كه‌ گذشت‌ ـ در سينه‌ها و دلهاي‌ مردم‌ وسوسه‌ مي‌افگند اما وسوسه‌ افگني‌ شيطان‌ انسي‌ در دلهاي‌ مردم‌ بدين‌گونه ‌است‌ كه‌ خود را براي‌ انسان‌ در چهره‌ و لباس‌ نصيحت‌گر مشفقي‌ نشان‌ مي‌دهد پس‌، از سخنان‌ وي‌ كه‌ در هيأت‌ خيرخواهي‌ و نصيحت‌ بيان‌ مي‌شود، در دل‌ انسان ‌همان‌ چيزي‌ مي‌افتد كه‌ شيطان‌ جني‌ با وسوسه‌ خود در دل‌ وي‌ مي‌افگند. به‌قولي: ابليس‌ چنان‌كه‌ در دلهاي‌ انسيان‌ وسوسه‌ مي‌افگند، در دلهاي‌ جنيان‌ نيز وسوسه‌ مي‌افگند.

علما در بيان‌ علت‌ گماردن‌ شيطان‌ بر مردم‌ گفته‌اند: گماردن‌ شيطان‌ بر مردم‌ از سوي‌ خداوند جلّ جلاله  براي‌ آن‌ است‌ كه‌ مردم‌ با وي‌ مجاهده‌ كنند و در اين‌ ميدان ‌آزمايش‌ و امتحان‌ شوند. اما كساني‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ ايشان‌ را در پناه‌ عصمت‌ خود قرار داده‌ است‌، از گزند شياطين‌ در امانند. در حديث‌ شريف‌ آمده‌است: «كسي‌ از شما نيست‌ مگر اين‌كه‌ همنشين‌ و همراه‌ او (از شياطين) بر او گمارده‌ شده است‌.اصحاب‌ گفتند: حتي‌ شما نيز يا رسول‌ الله؟ فرمودند: آري‌! حتي‌ من‌؛ مگرحقيقت‌ اين‌ است‌ كه‌ خداوند متعال‌ مرا بر شيطان‌ همراهم‌ چيره‌ گردانيده ‌است‌ پس‌او به‌ من‌ تسليم‌ شده‌ (يا مسلمان‌ گرديده) و لذا مرا جز به‌ خير فرمان‌ نمي‌دهد». همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ انس رضی الله عنه آمده ‌است‌ كه: رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم در مسجد معتكف‌ بودند پس‌ شبانگاه‌ صفيه‌ به‌ ديدار ايشان‌ آمد و رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم با وي‌ از مسجد بيرون‌ آمدند تا او را به‌ منزلش‌ برسانند. در اين‌ اثنا دو مرد از انصار با ايشان‌ روبرو گرديدند و چون‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم را ديدند، گامهاي‌ خود را تند تند برداشتند كه‌ سريع‌تر بگذرند. رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم خطاب‌ به‌ آنان‌ فرمودند: «درنگ ‌كنيد؛ اين‌ زن‌ كه‌ با من‌ است‌ صفيه‌ دختر حيي‌ همسر من‌ مي‌باشد». آن‌ دو گفتند: سبحان‌ الله، يا رسول‌الله! (مگر ما در حق‌ شما گمان‌ بدي‌ داشته‌ايم‌؟) رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «إن‌ الشيطان‌ يجري‌ من‌ ابن‌ آدم‌ مجري‌ الدم‌ و إني‌ خشيت‌ أن ‌يقذف‌ في‌ قلوبكما شيئا ـ أو قال‌ ـ شرا: بي‌گمان‌ شيطان‌ در مجراي‌ خون‌ فرزند آدم ‌جاري‌ مي‌شود و من‌ ترسيدم‌ كه‌ در دلهاي‌ شما چيزي‌ بيفگند ـ يا فرمودند ـ شري ‌بيفگند».

همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ انس‌بن‌مالك‌ رضی الله عنه آمده ‌است‌ كه ‌رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «همانا شيطان‌ مهارش‌ را بر قلب‌ فرزند آدم‌ قرار مي‌دهد پس‌ اگر او خدا را ياد كرد، واپس‌ مي‌رود و اگر ياد خدا را فراموش‌ كرد، قلبش‌ را فرو مي‌بلعد پس‌ اين‌ است‌ همان‌ وسواس‌ خناس‌». همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابي‌تميمه‌ رضی الله عنه آمده‌است‌ كه‌ فرمود: «الاغ‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم لغزيد و من‌گفتم: نگونسار باد شيطان‌! رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: نگو كه‌ شيطان‌ نگونسار باد! زيرا وقتي‌ تو چنين‌ بگويي‌، او خود را بزرگ‌ مي‌بيند و مي‌گويد: آن‌ را به‌ نيرويم ‌فروافگندم‌! اما اگر بگويي: باسم‌ الله: به‌ نام‌ خدا! در اين‌ صورت‌، شيطان ‌احساس‌ كوچكي‌ مي‌كند و چنان‌ خرد و خوار مي‌شود كه‌ مانند مگسي‌ مي‌گردد». ابن‌عباس‌ رضي‌الله عنهما مي‌گويد: «هيچ‌ نوزادي‌ تولد نمي‌شود مگر اين‌كه‌ در قلبش‌ وسواس‌ است‌ پس‌ چون‌ خدا ياد شود، شيطان‌ بازپس‌ مي‌رود و چون‌ از ذكر خدا غفلت‌ شد، او وسوسه‌ مي‌افگند». پناه‌ مي‌بريم‌ به‌ خداوند منان‌ از نيرنگ‌ و وسوسه‌ شيطان‌.

 

بازگشت به لیست سوره ها                وب سایت تفسیر انوار القرآن                    جستجو                دانلود                نظرات شما                درباره