تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص
مکی است و داراي 5 آيه است.
به قول حسن، عطاء، عكرمه و جابر، اين سوره و سوره «ناس» مكي است و رأي اكثر علما نيز همين است. اما در روايتي از ابنعباس، قتاده و جمعي ديگر نقل شده است كه: اين سوره مدني است. ابنكثير نيز بر همين نظر است و برخيگفته اند: صحيح نيز همين است.
وجه تسميه: اين سوره بدان جهت «فلق» نام گرفت كه با اين فرموده حق تعالي: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ آغاز شده است.
فضيلت معوذتين: در حديث شريف به روايت ترمذي و بيهقي از ابيسعيد خدري رضی الله عنه آمده است كه فرمود: «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از زخم چشم جن و انس بهخداوند جلّ جلاله پناه ميبردند اما بعد از آنكه معوذتين نازل شد، فقط اين دو سوره را ميخواندند و دعاهاي ديگر در اين مورد را ترك كردند». مالك در مؤطا از عايشه رضيالله عنها روايت كرده است كه فرمود: «چون رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از بيمارياي ناراحت ميبودند، معوذتين را ميخواندند و بر خود ميدميدند و اينكار را سه بار تكرار ميكردند و چون درد ايشان شدت ميگرفت، من بر ايشان معوذتين را ميخواندم و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به اميد دريافت بركت اين دو سوره، دست خود را بر تن خويش ميكشيدند». يعني: آن را بر خود ميدميدند. همچنين در حديث شريف به روايت عقبهبنعامر رضی الله عنه آمده است كه فرمود: «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به من دستور دادند تا معوذات را به دنبال هر نمازي بخوانم». همچنين در روايت ديگري از وي آمده است كه گفت: «... رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به من فرمودند: هرگاه كه ميخوابيدي و هرگاه كه از خواب برميخاستي، معوذتين را بخوان». ابنكثير در اين معني احاديث بسياري را نقل نموده و آنگاه ميگويد: «در روايت اين حديث از عقبه، طرق بسياري وجود دارد كه در حد تواتر است بنابراين، اين حديث در نزد بسياري از محققان مفيد قطعيت ميباشد». نيز در حديث شريف وارده از طريق صدي بن عجلان آمده است كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «آيا به تو سه سوره را تعليم ندهم كه در تورات، انجيل، زبور و فرقان مانند آنها نازل نشده است، اين سهسوره: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ است».
سبب نزول معوذتين: در بخاري و مسلم از عايشه رضيالله عنها روايت شده است كه فرمود: لبيدبناعصم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را جادو كرد بدين نحو كه غلاف شكوفه خرمايي را گرفته و موهايي را كه در هنگام شانه زدن از سر آن حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم فروريخته بود و دندانهاي شانه ايشان و نخي را كه در آن يازده گره زده شده بود و گرهها با سوزن محكم ساخته شده بود، در آن غلاف خرما قرار داد و در آن دميد. در اين زمان بود كه معوذتين بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نازل شد پس ايشان به خواندن آنها آغاز نمودند و چنان بود كه هر آيهاي را ميخواندند، يك گره از آن گرهها باز ميشد و در عين حال، ايشان در خود سبكياي مييافتند تا اينكه گره آخر باز شد. آنگاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم چنان از جا برخاستند كه گويي از بند رها شدهاند. جبرئيلعلیه السلام نيز در اين برهه بر آن حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم دم و دعا ميخواند و ميگفت: «باسم الله أرقيك، من كل شيء يؤذيك، من شر حاسد و عين و الله يشفيك: بهنام خدا تو را دم و دعا ميكنم از هر چيزي كه آزارت ميدهد، از شر هر حاسدي و ازشر زخم چشم و الله تو را شفا ميدهد». چنانكه از روايات بر ميآيد، اثر سحر بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فقط سر درد خفيفي بود و اين است همان معني تخيل كه در يكي از احاديث آمده است. گفتني است كه گاهي در بيداري نيز مانند خواب تخيل روي ميدهد بنابراين، مسلم است كه سحر بر ملكات و توانمنديهاي عقلي آن حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم مطلقا هيچ تأثيري نگذاشت همان طوري كه سحر لبيدبناعصم در اموري كه به وحي و رسالت مربوط ميشد، نيز هيچ تأثيري نداشت زيرا حق تعالي آن حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم را از هرگونه نقصي از اين گونه، يا از هر گونه آشفتهگي فكري، يا اضطراب عصبياي معصوم و محفوظ داشته است چنان كه ميفرمايد: وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ : (خدا از آسيب مردم تو را در پناه خود محفوظ ميدارد) «مائده/ 67».
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (1)
«بگو پناه ميبرم به پروردگار فلق» فلق: صبح است زيرا شب از آن منفلق و شكافته ميشود. بهقولي: فلق، هر چيز از آفرينش خداوند جلّ جلاله است كه شكافته ميشود؛ اعم از حيوانات، صبح، دانه بذر، هسته، نباتات و غير آن. علما گفتهاند: خداوند جلّ جلاله در اين آيه به اين حقيقت اشاره ميكند كه ذات متعال وي كه بر دور كردن تاريكيهاي انبوه از تمام جهان تواناست، قطعا بر اين امر نيز تواناست كه از پناه برنده به خود، هر ترس و هراسي را دفع كند و او را از آسيب هر آسيبرساني نگاه دارد.
مِن شَرِّ مَا خَلَقَ (2)
بگو: به پروردگار سپيدهدم پناه ميبرم «از شر آنچه آفريده است» يعني: از شر تمام مخلوقات وي.
وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ (3)
«و» به پروردگار سپيدهدم پناه ميبرم «از شر تاريكي چون فراگيرد» يعني: همچنين به پروردگار سپيدهدم پناه ميبرم از شر شب چون روي آورد و تاريكي آن به افقها منتشر شود. علما گفتهاند: پناه بردن به خداوند جلّ جلاله از شر شب از آن روي است كه در شب درندگان از بيشههاي خود و حشرات از سوراخهاي خود بيرون ميآيند، اهل شر به فساد و تبهكاري بر ميخيزند و نيز در شب مخاطر ديگري است كه پنهان نميباشد.
وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ (4)
«و» به پروردگار سپيدهدم پناه ميبرم «از شر زنان افسونگر» يعني: جادوگر «دمنده در گرهها» و در آن زمان زنان جادوگر مردم را با دميدن در گرههاي نخ جادو ميكردند. نفث: دميدن همراه با آب دهان، يا دميدن به تنهايي است. ابوعبيده ميگويد: مراد از آنان: زنان لبيدبناعصم يهودي بودند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را سحر كردند.
وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ (5)
«و» به پروردگار سپيدهدم پناه ميبرم «از شر حسود آنگاه كه حسد ورزد» يعني: آنگاه كه حسود، حسدش را آشكار كرده و به مقتضاي آن عمل كند زيرا كسي كه حسد خود را آشكار نميكند، از او هيچ زياني به فرد محسود نميپيوندد بلكه او با اين كار به خودش زيان ميرساند چه او از خيري كه به ديگران ميرسد متأسف ميشود و رنج ميبرد و از شادي ديگران هميشه غمگين است. حسد: تمناي زوال نعمتي است كه خداوند متعال با آن بر كسي منت گذاشته است. علما گفتهاند: خداوند جلّ جلاله حاسد را از آن روي مخصوصا ياد كرد كه حسد سبب زيان رساندن به انسان، حيوان و غير آنان ميشود. در حديث شريف آمده است كهرسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «المؤمن يغبط، و المنافق يحسد: مؤمن غبطه ميخورد ولي منافق حسد ميورزد».
شايان ذكر است كه حسد نخستين گناهي است كه خداوند جلّ جلاله با آن در آسمان و زمين مورد عصيان قرار گرفت؛ زيرا در آسمان ابليس بر آدم علیه السلام حسد ورزيد و در زمين قابيل بر هابيل. پس حاسد منفور و مطرود است. همچنين علما گفتهاند: سحر، زخم چشم، حسد و مانند اينها تأثير ذاتي ندارند بلكه به سبب فعل خداوند جلّ جلاله و تأثيرگذاري او مؤثر واقع ميشوند. لذا فقط در ظاهر امر، اثر به اينچيزها نسبت داده ميشود اما در حقيقت، اين خداوند جلّ جلاله است كه تأثير را ايجاد ميكند چنان كه درباره سحر هاروت و ماروت ميفرمايد: (وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ) : (هاروت و ماروت با سحر خود به كسي زيانرسان نبودند مگر بهفرمان خداوند) «بقره/102». اما بايد دانست كه به رغم عدم تأثيرگذاري ذاتي اين اشيا و عدم تأثيرگذاري ذاتي امراض سارياي مانند طاعون و سل، شرعا پرهيز و احتياط از آنها بهقدر امكان مطلوب است چنانكه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به پرهيز نمودن از زخم چشم و فرار از شخص مجذوم دستور دادند و نيز عمر و صحابه جلّ جلاله در طاعون عمواس چنين كردند.
گفتني است كه اكثر علما توسل به دم و دعا را جايز شمردهاند زيرا هنگامي كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم احساس ناراحتي كردند، جبرئيلعلیه السلام برايشان دعا خواند و دم نمود چنانكه گذشت. در حديث شريف به روايت ابنعباس رضيالله عنهما آمده است كه فرمود: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم براي شفايابي ما از همه دردها و از تب اين دعا را به ما تعليم دادند: «بسم الله الكريم، أعوذ بالله العظيم من شر كل عرق نعار ومن شر حر النار: بهنام خداي بخشنده و كريم؛ پناه ميبرم به خداوند بزرگ از شر هر رگي كه ضربان شديدي دارد و از شر گرماي آتش». همچنين در حديث شريف آمده است: «هر كس بر بيماري كه اجلش فرانرسيده است در آيد و بر او هفت مرتبه بخواند: أسال الله العظيم، رب العرش العظيم أن يشفيك: از خداوند بزرگ، پروردگار عرشعظيم ميخواهم كه تو را شفا دهد؛ آن بيمار شفا مييابد». همچنين درحديث شريف به روايت علي رضی الله عنه آمده است كه فرمود: چون رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر بيماري وارد ميشدند، ميگفتند: «أذهب البأس رب الناس، اشف أنت الشافي، لا شافي إلا أنت: اي پروردگار مردم! درد و ناراحتي را از بين ببر، شفا بده كه تو شفابخش هستي، جز تو شفادهندهاي نيست». همچنين در حديث شريف به روايت ابنعباس رضيالله عنهما آمده است كه فرمود: «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم حسن وحسين رضی الله عنهما را تعويذ ميكردند (يعني برايشان از خدا پناه ميخواستند) و ميفرمودند: أعيذكما بكلمات الله التامة من كل شيطان وهامة، ومن كل عين لامة: شما دو تن را در پناه كلمات تامه خداوند جلّ جلاله قرار ميدهم از شر هر شيطانيو از هر جانور زهرداري و از هر چشم سرزنش باري». همچنين در حديث شريف بهروايت عثمانبنابيالعاص ثقفي رضی الله عنه آمده است كه فرمود: در حاليكه از دردي برخود ميپيچيدم كه نزديك بود مرا از پاي در آورد، نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدم، ايشان فرمودند: «دست راستت را بر بالاي درد بگذار و هفت بار بگو: بسم الله، أعوذ بعزة الله وقدرته من شر ما أجد: بهنام خدا! به عزت الله و قدرت وي پناه ميبرم از شر آنچه كه در خود مييابم. پس من چنان كردم و خداوند متعال مرا شفا بخشيد».
اما آنچه كه در مورد نهي از دم و دعا وارد گرديده، مربوط به دم و دعاهاي مجهول و ناشناختهاي است كه معناي آنها دانسته نميشود، يا مربوط به بدعتهايي است كه حرافان و بدعتيان در اين رابطه پديد آوردهاند.
بازگشت به لیست سوره ها وب سایت تفسیر انوار القرآن جستجو دانلود نظرات شما درباره