تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص

سوره‌ مسد

مکی‌ است‌ و داراي‌ 5 آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ بدان‌ سبب‌ «مسد» نام‌ گرفت‌ كه‌ خداوند جلّ جلاله  در آخرآن‌ مي‌فرمايد: فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ ‏كه‌ تفسير آن‌ خواهد آمد. همچنين‌ اين ‌سوره‌ «تبت‌» نيز ناميده‌ مي‌شود زيرا خداوند جلّ جلاله  در مطلع‌ آن‌ مي‌فرمايد: تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ‏چنان‌ كه‌ به‌ همين‌ مناسبت‌، اين‌ سوره‌ (ابولهب) يا سوره‌ (لهب) نيز ناميده ‌شده‌ است‌.

محدثان‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ اين‌ سوره‌ از ابن‌عباس‌ رضي‌الله عنهما روايت‌ كرده‌اند كه‌ فرمود؛ چون‌ اين‌ آيه‌ نازل‌ شد: وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ‏: (اي‌ پيامبر! بستگان‌ نزديكت‌ را هشدار ده) «شعراء/214»؛ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم از خانه‌ خود خارج ‌شده‌ و به‌ كوه‌ صفا بالا رفتند سپس‌ به‌ فرياد بلند چنين‌ ندا در دادند: يا صباحاه‌! چون‌ قريش‌ اين‌ ندا را شنيدند، از يك‌ديگر پرسيدند كه‌ اين‌ فريادگر كيست‌؟ پاسخ ‌داده‌ شد كه: محمد است‌. پس‌ ندا را اجابت‌ گفتند و پيرامون‌ آن‌ حضرت‌ صلّی الله علیه و سلّم گرد آمدند. آن‌گاه‌ رسول‌اكرم‌ صلّی الله علیه و سلّم خطاب‌ به‌ آنان‌ فرمودند: هان‌ اي‌ بني‌فلان‌! هان‌ اي ‌بني‌فلان‌! هان‌ اي‌ بني‌فلان‌! هان‌ اي‌ بني‌عبدمناف‌! هان‌ اي‌ بني‌عبدالمطلب‌! (و به‌اين‌ ترتيب‌، تيره‌هاي‌ قبيله‌ قريش‌ را يكي‌يكي‌ نام‌ بردند) پس‌ همه‌ آنان‌ سراپا گوش ‌گرديدند تا بشنوند كه‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم چه‌ سخني‌ به‌ اين‌ پايه‌ از اهميت‌ دارد كه‌ فريادكنان ‌همه‌ را براي‌ آن‌ فراخوانده ‌است‌. سپس‌ خطاب‌ به‌ آنان‌ فرمودند: آيا اگر به‌ شما خبر بدهم‌ كه‌ سپاهي‌ از سواران‌ از كناره‌ اين‌ كوه‌ بيرون‌ مي‌آيند و بر شما مي‌تازند، آيا مرا تصديق‌ خواهيد كرد؟ همه‌ يكصدا گفتند: ما تاكنون‌ از تو دروغي‌ را تجربه ‌نكرده‌ايم‌ (بلكه‌ تو را به‌ راستگويي‌ مي‌شناسيم). فرمودند: پس‌ اينك‌ من‌ پيشاپيش‌ عذابي‌ سخت‌ شما را از افتادن‌ در آن‌ هشدار مي‌دهم‌. در اين‌ اثنا ابولهب‌ گفت: هلاكت‌ باد بر تو! آيا براي‌ اين‌ كار ما را گردآورده‌اي‌؟! سپس‌ راه‌ خود كشيد و رفت‌. همان‌ بود كه‌ اين‌ سوره‌ نازل‌ شد.

طارق‌ محاربي‌ مي‌گويد: «در بازار ذوالمجاز بودم‌ كه‌ بناگاه‌ با جواني‌ تازه‌ سال ‌روبرو شدم‌ كه‌ مي‌گفت: هاي‌ اي‌ مردم‌! لا اله‌ الا الله بگوييد تا رستگار شويد. در اين‌ اثنا ديدم‌ كه‌ مردي‌ از پشت‌ سرش‌ او را به‌ سنگ‌ مي‌زند به‌ طوري‌ كه‌ هر دو ساق‌ و هر دو پاشنه‌ پايش‌ را خون‌آلود كرده‌ است‌ و مي‌گويد: هاي‌ مردم‌! او دروغگوست‌ پس‌ او را باور نكنيد. پرسيدم: اين‌ شخص‌ دعوتگر كيست‌؟ گفتند: محمد است‌؛ مي‌پندارد كه‌ پيامبر مي‌باشد و اين‌ ديگر هم‌ عمويش‌ ابولهب‌ است‌ كه ‌مي‌پندارد او در اين‌ ادعا دروغگوست‌».

 

تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ (1)

«هلاك‌ باد دو دست‌ ابولهب» علماي‌ بلاغت‌ مي‌گويند: در يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ مجاز مرسل‌ به‌كار گرفته‌ شده‌؛ يعني‌ جزء اطلاق‌ گرديده‌ اما از آن‌ كل‌ مورد نظر مي‌باشد لذا معني‌ اين‌ است: هلاك‌ باد خود ابولهب‌ با تمام‌ وجود خويش‌. اين‌ جمله‌ نفريني‌ است‌ عليه‌ وي‌. ابولهب‌ يكي‌ از عموهاي‌ پيامبر‌ صلّی الله علیه و سلّم،  نامش ‌عبدالعزي ‌بن ‌عبدالمطلب‌ و كنيه‌اش‌ ابوعتيبه‌ بود و او را ابولهب‌ مي‌گفتند زيرا چهره‌ سرخ‌ فام‌ و برافروخته‌اي‌ داشت‌. چنان‌كه‌ بيان‌ شد، او با رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم بسيار دشمني‌ مي‌ورزيد و ايشان‌ را سخت‌ مي‌آزرد.

«و هلاك‌ شد» اين‌ جمله‌، خبري‌ است‌ از بارگاه‌ خداي‌ سبحان‌ بعد از نفرين‌ عليه‌ وي‌. گفتني‌ است‌ كه‌ تعبير از هلاكت‌ ابولهب‌ به‌ صيغه‌ ماضي‌، مفيد حتمي‌ بودن ‌وقوع‌ هلاكت‌ و زيانكاري‌ وي‌ مي‌باشد و چنان‌ هم‌ شد زيرا ابولهب‌ دنيا و آخرت‌ را باخت‌.

 

مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ‏(2)

«هيچ‌ دفع‌ نكرد از او مال‌ او و آنچه‌ اندوخت» يعني: مالي‌ را كه‌ ابولهب‌ گردآورده‌ بود و منفعت‌ و جاه‌ و موقعيتي‌ كه‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود، فرمان‌ خداوند جلّ جلاله  بر نزول‌ هلاكت‌ و نابودي‌ و عذاب‌ بر وي‌ را به‌ هيچ‌ وجه‌ دفع‌ نكرد و آن‌ اندوخته‌ها هيچ‌ به‌ كارش‌ نيامد. فرق‌ در ميان‌ «مال‌» و «كسب‌» اين‌ است‌ كه‌ اولي‌ سرمايه ‌است‌ و دومي‌ سود.

 

سَيَصْلَى نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ ‏ (3)

«به‌ زودي‌ در آتشي‌ پر زبانه‌ درآيد» يعني: به‌ زودي‌ ابولهب‌ در آتشي‌ سخت‌ شعله‌ور و برافروخته‌ كه‌ پوستش‌ را مي‌سوزاند، عذاب‌ مي‌شود كه‌ آن‌ آتش‌، آتش ‌جهنم‌ است‌.

 

وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ‏ (4)

«و زنش» نيز به‌ آن‌ آتش‌ در مي‌آيد، همان‌ كه‌ «هيزم‌كش‌ است» زن‌ ابولهب‌، ام‌جميل‌ دختر حرب‌ خواهر ابوسفيان‌ بود كه‌ خارها و سرگين‌ها را برگرفته‌ و آنها را شبانه‌ بر راه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم مي‌افگند. يا مراد اين‌ است‌ كه‌ زن‌ ابولهب‌ با برداشتن ‌گناهان‌ سنگيني‌ كه‌ به‌ سبب‌ دشمني‌ با رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم و واداشتن‌ شوهرش‌ بر آزار ايشان‌ بر دوش‌ گرفته است‌، هيزم‌ جهنم‌ را بر مي‌دارد. يا اين‌ تعبير، كنايه‌ از سخن‌چيني‌ اوست‌ كه‌ برافروزنده‌ خصومت‌ و دشمني‌ در ميان‌ مردم‌ است‌.

 

فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ ‏ (5)

«بر گردنش‌ طنابي‌ از ليف‌ خرماست» مسد: ليفي‌ است‌ كه‌ از آن‌ ريسمان‌ تافته‌ مي‌شود. نقل‌ است‌ كه‌ زن‌ ابولهب‌ گردنبند فاخري‌ از جواهر داشت‌ و گفت: سوگند به‌ لات‌ و عزي‌ كه‌ آن‌ را در دشمني‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم صرف‌ مي‌كنم‌! لذا آن‌ گردنبندش‌ در روز قيامت‌ ريسماني‌ برتافته‌ از زنجيرهاي‌ آتش‌ مي‌شود. ملاحظه ‌مي‌كنيم‌ كه‌ خداي‌ سبحان‌ عذابش‌ در آخرت‌ را به‌ همان‌ هيأت‌ و حالتي‌ كه‌ در دنيا داشت‌، تصوير مي‌كند زيرا عذاب‌ آخرت‌ از جنس‌ عمل‌ مجرم‌ و هماهنگ‌ با جرم ‌وي‌ است‌. نقل‌ است‌ كه‌ بعد از نزول‌ اين‌ سوره‌ ام‌جميل‌ زن‌ ابولهب‌ سنگي‌ را در دست‌ گرفته‌ نزد ابوبكرصديق‌ رضی الله عنه در مسجدالحرام‌ رفت‌ و در آن‌ حال‌ ابوبكر رضی الله عنه در معيت‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم بود. پس‌ به‌ ابوبكر رضی الله عنه گفت: به‌ من‌ خبر رسيده ‌است‌ كه ‌رفيقت‌ مرا هجو نموده‌ است‌، اينك‌ آمده‌ام‌ كه‌ با او چنين‌ و چنان‌ كنم‌! اما خداوند متعال‌ ديدگان‌ وي‌ را از ديدن‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم كور ساخت‌ و هر چه‌ به‌ اين ‌سو و آن‌ سو نگريست‌، ايشان‌ را نديد. ابوبكر رضی الله عنه از وي‌ پرسيد: آيا كسي‌ را همراه‌ من‌ مي‌بيني‌؟ ام‌ جميل‌ گفت: آيا مرا مسخره‌ مي‌كني‌؟ من‌ جز تو هيچ‌ كس ‌ديگر را همراهت‌ نمي‌بينم‌!

علما گفته‌اند: اين‌ سوره‌ معجزه‌اي‌ آشكار و دليلي‌ روشن‌ بر نبوت‌ آن ‌حضرت‌ صلّی الله علیه و آله وسلّماست‌ زيرا خداوند جلّ جلاله  با نزول: سَيَصْلَى نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ ‏... قاطعانه‌ خبر داد كه‌ ابولهب‌ و زنش‌ ايمان‌ نمي‌آورند و سرنوشت‌ آنها در دنيا و آخرت‌ باشقاوت‌ گره‌ خورده ‌است‌ پس‌ بر طبق‌ اين‌ خبر، هيچ‌يك‌ از آن‌ دو نه‌ در ظاهر و نه‌ در باطن‌، نه‌ آشكار و نه‌ در خفا ايمان‌ نياوردند.

 

بازگشت به لیست سوره ها                وب سایت تفسیر انوار القرآن                    جستجو                دانلود                نظرات شما                درباره