تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص

سوره‌ کافرون

مکی‌ است‌ و داراي‌ 6 آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ بدان‌ جهت‌ «كافرون‌» نام‌ گرفت‌ كه‌ خداوند جلّ جلاله  در آن‌ به‌ پيامبرش‌ حضرت‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم دستور داده ‌است‌ تا كافران‌ را به‌ پيامي‌ كه ‌متضمن‌ توحيد و اعلام‌ برائت‌ از شرك‌ و استقلال‌ عبادي‌ مسلمين‌ است‌، مخاطب ‌گرداند. در احاديث‌ شريف‌ آمده ‌است‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ صلّی الله علیه و سلّم اين‌ سوره‌ و سوره‌  قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ‏را در دو ركعت‌ بعد از طواف‌، در دو ركعت‌ بامداد، در دو ركعت ‌بعد از مغرب‌ و در نماز وتر خوانده‌اند و آن‌ را «ربع‌» قرآن‌ ناميده‌اند. همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ آمده ‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «هنگامي‌ كه‌ در بستر خوابت ‌جاي‌ گرفتي‌، سوره: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ‏را تا آخر آن‌ بخوان‌ زيرا اين‌ سوره ‌برائتي‌ از شرك‌ است‌».

واحدي‌ نيشابوري‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ روايت‌ كرده‌است: اين‌ سوره‌ درباره‌ گروهي‌ از قريش‌ نازل‌ شد كه‌ نزد رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدند و گفتند: اي‌ محمد! به‌ تو پيشنهادي‌ داريم‌؛ بيا تو از دين‌ ما پيروي‌ كن‌ و ما از دين‌ تو پيروي‌ مي‌كنيم‌، به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ تو مدت‌ يكسال‌ خدايان‌ ما را پرستش‌ كن‌ و ما مدت‌ يكسال‌ خداي‌ تو را مي‌پرستيم‌ پس‌ اگر چنان‌ باشد كه‌ آنچه‌ تو به‌ همراه‌ آورده‌اي‌، از آيين‌ و رسم‌ و راه ‌ما بهتر باشد، به‌ اين‌ ترتيب‌ ما در آن‌ با تو مشاركت‌ يافته‌ و بهره‌مان‌ را از آن ‌برگرفته‌ايم‌ اما اگر چنان‌ باشد كه‌ رسم‌ و راه‌ ما از آيين‌ تو بهتر باشد، تو در كار ما شريك‌ گرديده‌ و بهره‌ات‌ را از آن‌ برگرفته‌اي‌! رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: پناه‌ بر خداي‌ سبحان‌ كه‌ من‌ ديگري‌ را با وي‌ شريك‌ گردانم‌. همان‌ بود كه‌ خداوند جلّ جلاله  اين‌ سوره‌ را نازل‌ كرد. پس‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم صبحگاه‌ آن‌ به‌ مسجدالحرام‌ رفتند و در حالي‌كه‌ اشراف‌ قريش‌ در آنجا بودند، اين‌ سوره‌ را تا آخر بر آنان‌ خواندند. بعد از آن‌، ديگر قريش‌ از رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم مأيوس‌ گرديدند.

 

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ (1)‏ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (2) ‏

«بگو» اي‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم «اي‌ كافران‌؛ آنچه‌ شما مي‌پرستيد من‌ نمي‌پرستم» يعني: آنچه‌ را كه‌ شما در مورد پرستش‌ بتان‌ از من‌ مي‌خواهيد، انجام‌ نمي‌دهم‌ و من‌ هم‌اكنون‌ در حال‌ حاضر پرستنده‌ خدايان‌ شما نيستم‌.

 

وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ‏(3)

«و نه‌ شما مي‌پرستيد آنچه‌ من‌ مي‌پرستم» يعني: شما نيز تا آن‌گاه‌ كه‌ بر شرك‌ و كفرتان‌ قرار داشته ‌باشيد، پرستنده‌ خدايي‌ كه‌ من‌ مي‌پرستم‌ نيستيد.

 

وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ‏(4)

«و نه‌ آنچه‌ را شما مي‌پرستيد من‌ پرستش‌ خواهم‌ كرد» يعني: من‌ هرگز در آينده ‌عمر خود نيز خداياني‌ را كه‌ شما مي‌پرستيد، نمي‌پرستم‌.

 

وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ‏(5)

«و نه‌ شما پرستش‌ خواهيد كرد آنچه‌ را من‌ مي‌پرستم» يعني: همچنين‌ شما در بقيه‌ عمر خود هرگز خدا جلّ جلاله را پرستش‌ نخواهيد كرد تا آن‌گاه‌ كه‌ بر كفر و انكار وپرستش‌ بتان‌ قرار داشته‌ باشيد زيرا پرستش‌ خداوند جلّ جلاله همراه‌ با شريك‌ آوردن‌ به‌ وي‌، مردود و غير قابل‌ اعتبار مي‌باشد.

يك‌ وجه‌ ديگر در تفسير آيه‌ كريمه‌ كه‌ از نظر بعضي‌ دقيق‌تر مي‌باشد، اين‌ است ‌كه‌ گفته‌ شود: آيات‌ (3 ـ 2) بر اختلاف‌ در معبودي‌ كه‌ مورد پرستش‌ قرار مي‌گيرد، دلالت‌ مي‌كند زيرا معبود رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم خداي‌ يگانه‌ است‌ و معبود مشركان‌ بتان‌ و خدايان‌ باطل‌ اما دو آيه‌ (5 ـ 4) بر اختلاف‌ در خود عبادت‌ و پرستش‌ دلالت‌ مي‌كند زيرا عبادت‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم عبادتي‌ است‌ خالص‌ براي‌ خداوند جلّ جلاله  كه‌ هيچ‌ شائبه‌ شركي‌ در آن‌ وجود ندارد و هيچ‌ غفلتي‌ از معبود در آن ‌سراغ‌ نمي‌شود درحالي‌كه‌ عبادت‌ مشركان‌ همه‌ به‌ شرك‌ آلوده ‌است‌ پس‌ اين‌ دو نوع‌ عبادت‌ هرگز با هم‌ جمع‌ نمي‌شود. به‌قولي‌ ديگر: در اين‌ آيات‌ تكرار است‌، مراد از تكرار تأكيد مي‌باشد و فايده‌ تأكيد اين‌ است‌ كه‌ طمع‌ كفار از اين‌ امر كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم خواسته‌شان‌ را در عبادت‌ خدايانشان‌ بپذيرند، به‌ كلي‌ قطع‌ گردد.

 

لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ‏(6)

«دين‌ شما براي‌ خودتان‌ و دين‌ من‌ براي‌ خودم» يعني: اگر شما به‌ دين‌ خويش ‌راضي‌ هستيد، بدانيد كه‌ من‌ نيز به‌ دين‌ خويش‌ راضي‌ هستم‌ پس‌ قطعا بدانيد كه‌ دين‌ شرك‌ آلود شما از آن‌ خود شماست‌ و از شما به‌ من‌ تجاوز نمي‌كند و دين ‌توحيدي‌ من‌ نيز محدود به‌ خودم‌ مي‌باشد و شما را با اين‌ باورهاي‌ شرك‌آلودتان ‌بدان‌ راهي‌ نيست‌. بيضاوي‌ مي‌گويد: «بنابراين‌، در آيه‌ كريمه‌ معني‌ اجازه‌ دادن ‌كفر، يا منع‌ از جهاد وجود ندارد تا اين‌ آيه‌ به‌ آيه‌ قتال‌ منسوخ‌ باشد». زمخشري ‌مي‌گويد: «حاصل‌ معني‌ آيه‌ اين‌ است: من‌ پيامبري‌ هستم‌ كه‌ به‌ سوي‌ شما فرستاده‌ شده‌ام‌ تا شما را به‌ سوي‌ حق‌ و راه‌ نجات‌ فراخوانم‌ پس‌ اكنون‌ كه‌ اين‌ دعوت‌ را از من‌ نپذيرفتيد و مرا درآن‌ پيروي‌ نكرديد، حد اقل‌ مرا به‌ حال‌ خودم‌ واگذاشته‌ و مرا به‌ سوي‌ شرك‌ فرانخوانيد».

امام‌ شافعي: و برخي‌ ديگر از علما با اين‌ آيه‌ كريمه‌ بر يكي ‌بودن‌ ملت‌ كفر استدلال‌ كرده‌ و گفته‌اند: كفار همه‌ يك‌ ملت‌اند بنابراين‌، اگر در ميان‌ آنها پيوند نسبي‌ يا سببي‌اي‌ وجود داشت‌، از همديگر ميراث‌ مي‌برند، مثلا يهودي‌ از نصراني ‌و نصراني‌ از يهودي‌ ميراث‌ مي‌برد. اما امام‌ احمدبن‌حنبل‌  رحمه الله و موافقان‌ وي‌ بر آنند كه‌ يهودي‌ از نصراني‌ و نصراني‌ از يهودي‌ ميراث‌ نمي‌برد زيرا در حديث‌ شريف ‌آمده ‌است: «لايتوارث‌ اهل‌ ملتين‌ شتي: اهل‌ دو آيين‌ مختلف‌ از همديگر ميراث ‌نمي‌برند». امام‌ رازي‌ رحمه الله مي‌گويد: «عادت‌ مردم‌ بر اين‌ جريان‌ يافته‌ كه‌ در هنگام‌ متاركه‌، به‌ اين‌ آيه‌ كريمه‌ تمثيل‌ مي‌كنند و اگر بر يك‌ اصل‌ توافق‌ نكنند، يكي‌ به‌ ديگري‌ مي‌گويد: لكم‌ دينكم‌ ولي‌ دين‌. درحالي‌كه‌ اين‌ تمثيل‌ جايز نيست‌؛ زيرا خداوند جلّ جلاله  قرآن‌ را براي‌ آن‌ نازل‌ نكرده‌ تا به‌ آن‌ مثل‌ زده‌ شود بلكه‌ قرآن‌ براي ‌تدبر و سپس‌ براي‌ عمل‌ به‌ موجب‌ اين‌ تدبر نازل‌ شده ‌است‌».

 

بازگشت به لیست سوره ها                وب سایت تفسیر انوار القرآن                    جستجو                دانلود                نظرات شما                درباره