تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص
مکی است و داراي 21 آيه است.
وجه تسميه: اين سوره بدان جهت «ليل» ناميده شد كه با سوگند الهي به شب ـ كه با تاريكي خود پوشاننده جهان است ـ افتتاح شدهاست.
وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى (1)
«سوگند به شب چون فروپوشاند» با تاريكي خود آنچه را كه با روز روشن بود.
وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى (2)
«و سوگند به روز چون جلوهگري كند» و از پرده شب بيرون آيد زيرا با از بين رفتن تاريكي شب، روز آشكار ميشود.
وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى (3)
«و سوگند به آن كه نر و ماده» يعني: دو جنس مذكر و مؤنث از بنيآدم و غير آنان «را آفريد».
إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى (4)
ابنكثير ميگويد: چون قسم به اشياي متضاده بود پس مقسمعليه يعني جواب قسم نيز متضاد است، از اين جهت فرمود: «كه همانا كوشش شما پراكنده است» يعني: عمل شما نيز مختلف و متضاد است؛ برخي از آن خير و برخي از آن شر است، برخي از آن براي بهشت و برخي از آن براي دوزخ است، كسي در نجات نفس خود سعي و تلاش دارد و كسي هم در نابودي آن.
فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى (5)
«اما هر كس عطا كرد» مالش را در راههاي خير «و پرهيزكاري نمود» از محرماتي كه خداوند جلّ جلاله از آنها نهي نموده است؛
وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى (6)
«و باور داشت وعده نيك الهي را» در مورد اينكه برايش در عوض آنچه كه انفاق كرده است، پاداش نيك ميدهد. يا باور داشت آيين پسنديده اسلام را. يا باور داشت پاداش نيكوتر را كه بهشت است. يا باور داشت كلمه نيكوتر را كه (لا اله الا الله) است؛
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى (7)
«پس زودا كه راهش را بهسوي خير و آساني هموار كنيم» يعني: به زودي او را به انفاق در راه خير و عمل به طاعت خويش توفيق ميدهيم و اسباب آن را برايش آماده و راهش را به رويش هموار ميكنيم.
مفسران در بيان سبب نزول گفتهاند: اين آيات در باره ابوبكر صديق رضی الله عنه نازل شد زيرا او شش نفر از مؤمناني را كه در دست مشركان مكه اسير بودند و در راه خدا جلّ جلاله عذاب و شكنجه ميديدند، خريد و آزادشان كرد.
وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى (8)
«و اما هر كس بخل ورزيد» به مال خويش و آن را در راه خير بذل و بخشش نكرد «و خود را بينياز شمرد» از مزد و ثواب و با وابستگي به شهوات دنيا از نعمتهاي آخرت بينيازي جست، يا خود را از پروردگارش بينياز شمرد و از او پروا نكرد؛
وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى (9)
«و وعده نيك را دروغ انگاشت» يعني: اين وعده را كه خداوند جلّ جلاله در عوض انفاقش به او در آخرت پاداش نيكوتري ميبخشد، يا اسلام، يا بهشت را دروغ انگاشت؛
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى (10)
«به زودي راهش را بهسوي شر و دشواري هموار كنيم» يعني: او را براي خصلت دشواري آماده كرده و راه آن را بر رويش هموار ميكنيم، به اين ترتيب كه اسباب خير و صلاح بر او دشوار شده و از انجام دادن آنها سست و ناتوان ميگردد و خود اين امر، او را به دوزخ كه سراي دشواري است، ميكشاند. در حديث شريف به روايت بخاري و مسلم از عليبنابيطالب رضی الله عنه آمدهاست كه گفت: بارسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در تشييع جنازهاي حضور داشتيم پس فرمودند: «هيچ كس از شما نيست مگر اين كه قطعا جايگاهش از بهشت و جايگاهش از دوزخ نوشته شده است. اصحاب گفتند: يا رسولالله! «حالا كه همه چيز نوشته شده است» آيا ما بر آن تكيه نكنيم (و از عمل دست نكشيم)؟ فرمودند: خير! عمل كنيد زيرا هركس براي همان چيزي آماده ساخته شده كه براي آن آفريده شده است پس هر كس از اهل سعادت باشد، براي عمل اهل سعادت آماده ساخته ميشود و هر كساز اهل شقاوت باشد، براي عمل اهل شقاوت آماده ساخته ميشود». سپس اين آيات را تلاوت نمودند: فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى .
ابنعباس در بيان سبب نزول ميگويد: اين آيات درباره اميه بن خلف نازل شد.
وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى (11)
«و آنگاه كه نگونسار افتد» يعني: هلاك گردد و در جهنم فروافتد «ديگر مال او» كه بدان بخل ورزيده است «به كارش نميآيد» زيرا او در مالي كه پشت سر خود بهجا ميگذارد، هيچ مزد و بهرهاي ندارد مگر اينكه آن مال را براي فرزندان نيازمند خود باقي گذاشته باشد. پس آنچه كه در روز قيامت به او نفع ميرساند، همان مالي است كه با انفاقش در راه خير، آن را براي خود پيش فرستاده است.
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى (12)
«بيگمان هدايت» و نمايان ساختن راه آن «بر ماست» فراء ميگويد: «هركس به راه هدايت روان شد، راهنمايي او بر خداست پس هر كس خدا جلّ جلاله را بجويد، او بر راه است و هر كس او را بخواهد، بهسويش راه مييابد». آري! مثلي است معروف كه جوينده، يابنده بود.
وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى (13)
«و بيگمان آخرت و دنيا از آن ما است» يعني: هر چه در آخرت و هر چه در دنياست از آن ما است پس هر گونه كه بخواهيم، با آن تصرف ميكنيم.
فَأَنذَرْتُكُمْ نَاراً تَلَظَّى (14)
«پس شما را از آتشي كه زبانه ميكشد» يعني: از آتش دوزخ «هشدار دادم».
لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى (15)
«جز شقاوتپيشهترين مردم در آن» به طور جاودان «درنيايد» و او كافر است كه جاودان در شعلههاي سركش آن ميسوزد، مانند ابوجهل و اميهبن خلف. ابنكثير در تفسير آن ميگويد: «در دوزخ جز كسي كه شقاوت پيشهترين است بهدرآمدني كه از تمام جوانب بر وي احاطه كند، در نيايد». در حديث شريف به روايت احمد از ابوهريره رضی الله عنه آمدهاست كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «لا يدخل النار إلا شقي، قيل: و من الشقي؟ قال: الذي لا يعمل بطاعة ولا يترك لله معصية: در دوزخ وارد نميشود جز شقيي. كسي پرسيد: شقي كيست؟ فرمودند: كسي كه به طاعتي عمل نميكند و هيچ معصيتي را براي رضاي خدا فرو نميگذارد». گفتني است كه هر يك از «اتقي» و «اشقي» دو قسم را شامل ميشود. پس اتقي هم شامل مؤمن نيكوكردار پاكرفتاري ميشود كه از همه زشتيها دوري گزيده است وهم شامل مؤمني كه گاه و بيگاه مرتكب گناهي ميشود و سپس توبه كرده و پشيمانميگردد لذا پاداش هر دوي آنها بهشت است. اشقي نيز: هم شامل كافري ميشودكه منكر خداي عزوجل و پيامبران و كتابهاي وي است و هم شامل مسلماني كه در دلش به خدا جلّ جلاله و رسول وي ايمان دارد ولي بر برخي از گناهان و بديها پاي فشرده و از آنها توبه نميكند كه اين خود، دليل كمي باور و تصديق وي است، به دليل حديث شريف رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم : «زناكار در هنگام زنا، مرتكب زنا نميشود درحاليكه مؤمن باشد و سارق در هنگام دزدي، سرقت نميكند درحاليكه مؤمن باشد». بايد دانست كه گروه اول از قسم دوم جاودانه در دوزخاند اما گروه دوم از قسم دوم مدتي را برحسب مشيت الهي در دوزخ ميمانند اما سرانجام به بهشت برده ميشوند.
سپس حق تعالي شقاوتپيشهترين مردم را چنين معرفي ميكند:
الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى (16)
«همان كه تكذيب كرد» حقي را كه پيامبران علیهم السلام آوردند «و رخ برتافت» از ايمان و طاعت.
وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى (17)
«و پرهيزكارترين از آن دور داشته خواهد شد» يعني: كسي كه از كفر به پرهيزگارياي تمام پرهيز كرده است، از آتش دوزخ دور داشته خواهد شد.
واحدي در بيان سبب نزول ميگويد: «اتقي به قول تمام مفسران، ابوبكرصديق رضی الله عنه است». يعني: اين آيه تا آخر سوره در شأن ابوبكر صديق رضی الله عنه نازل شده است ـ والله اعلم. ولي حكم آيه عام است.
الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى (18)
«همان كه مال خود را ميدهد» براي فقرا و آن را در راههاي خير صرف ميكند «براي آنكه پاك شود» يعني: او با انفاق مال خود در پي اين مقصد است كه نزد خدا جلّ جلاله پاك گردد. پس هدفش از انفاق مال، ريا و شهرتطلبي نيست.
وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى (19)
«و هيچ كس را نزد او نعمتي نيست كه بايد پاداش داده شود» يعني: اين كسي كه مالش را ميبخشد، از كساني نيست كه اموالشان را ميبخشند و صدقه ميكنند تا منتي را كه از نعمت كسي بر ذمه دارند، پاداش و عوض دهند بلكه اينان با صدقه خود فقط طالب رضاي خدا جلّ جلاله هستند.
إِلَّا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى (20)
«ولي ميدهد به طلب» يعني: به طمع «خشنودي پروردگارش كه بسي برتر است» نه به منظور پاداش دادن به كسي در برابر نعمتهايي كه در زماني به وي داده است و بهخاطر منت داري وي از نعمتي كه به وي بخشيده است.
وَلَسَوْفَ يَرْضَى (21)
«و قطعا بهزودي خشنود ميشود» يعني: سوگند به ذات ذوالجلالم كه اين شخص با آنچه كه به وي از كرامت و پاداش عظيم ميدهم، بهزودي خشنود خواهد شد.
بازگشت به لیست سوره ها وب سایت تفسیر انوار القرآن جستجو دانلود نظرات شما درباره