تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص

﴿ سوره‌ اعلی

مکی‌ است‌ و داراي 19 آيه‌ است‌.

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ به‌سبب‌ افتتاح‌ با اين‌ فرموده‌ خداوند جلّ جلاله : سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى  سوره‌ «اعلي‌» نام‌ گرفت‌ و «سبح‌» نيز ناميده‌ مي‌شود.

فضيلت‌ آن:  در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ نعمان‌بن‌بشير رضی الله عنه آمده ‌است‌ كه: «رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم در نمازهاي‌ عيد و روز جمعه‌، سوره‌هاي: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى  و  هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ ‏را مي‌خواندند و چه‌بسا كه‌ عيد و جمعه‌ در يك‌روز جمع‌ مي‌شد اما همين‌ دو سوره‌ را مي‌خواندند». همچنين‌ در حديث‌ شريف ‌آمده ‌است: «رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم در نماز وتر، سوره‌هاي: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ، قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ‏ و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ‏ را مي‌خواندند». علي‌ رضی الله عنه روايت ‌كرده‌ است‌ كه: «رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم سوره‌ اعلي‌ را دوست‌ داشتند».

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ‏

«نام‌ پروردگار والاي‌ خود را به‌ پاكي‌ بستاي» يعني: او را از هر چه‌ كه‌ سزاوار وي ‌نيست‌، با گفتن‌ جمله: «سبحان‌ ربي‌ الاعلي‌» به‌پاكي‌ ياد كن‌. به‌قولي‌ معني‌ اين ‌است: نام‌ پروردگار خود را با تعظيم‌ و خشوع‌ ياد كن‌ و با احترام‌ تمام‌ از او نام‌ ببر. در حديث‌ شريف‌ آمده ‌است‌ كه‌ چون‌ اين‌ آيه‌ نازل‌ شد، رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «آن‌ را در سجده‌ خويش‌ قرار دهيد». همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌است‌ كه‌ چون‌آيه: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ‏نازل‌ شد، رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «آن‌ را در ركوع‌ خويش‌ قرار دهيد». مراد از «اعلي‌» اين‌ است‌ كه: خداوند جلّ جلاله  برتر، والاتر و بزرگتر از هر چيزي‌ است‌ كه‌ وصف‌كنندگان‌ آن‌ را وصف‌ مي‌كنند. علما گفته‌اند: براي‌ خواننده‌ اين‌ آيه‌ مستحب‌ است‌ كه‌ چون‌ آن‌ را مي‌خواند ؛ «سبحان‌ ربي ‌الأعلي‌» بگويد چنان‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم و جمع‌ ديگري‌ از صحابه‌ و تابعين ‌رضي‌الله عنهم‌ اين‌گونه‌ مي‌كردند.

الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ‏

آري‌! به‌ پاكي‌ ياد كن‌ «همان» ذاتي‌ را «كه‌ آفريد» همه‌ خلق‌ و همه‌ اشيا را «پس‌ سامان‌ بخشيد» آنها را در بهترين‌ ساختار آنها؛ چنان‌كه‌ انسان‌ را به‌ اعتدال‌ و استواري‌ تمام‌ آفريد، قامتش‌ را نيكو و معتدل‌ و فهمش‌ را سامان‌ بخشيد و او را براي‌ بر عهده ‌گرفتن‌ تكليف‌ آماده‌ كرد.

وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى ‏

«و همان‌ كه‌ اندازه‌گيري‌ كرد و راه‌ نمود» يعني: خداوند جلّ جلاله  جنس‌ تمام‌ پديده‌ها وانواع‌، اوصاف‌، افعال‌، اقوال‌ و آجال‌ آنها را به ‌اندازه‌ آفريد پس‌ هر يك‌ از آنها را به‌سوي‌ آنچه‌ كه‌ از وي‌ صدور مي‌يابد و برايش‌ سزاوار است‌ راه‌ نمود، زندگي ‌موجودات‌ را برمبناي‌ هدفي‌ كه‌ براي‌ آن‌ آفريده‌ شده‌اند ميسر گردانيد، به‌ انسان ‌امور دين‌ و دنيايش‌ را الهام‌ و او را به‌سوي‌ راه‌ و روشهاي‌ زندگي‌ راهنمايي‌ كرد، ارزاق‌ و مواد مورد نياز خلق‌ را برايشان‌ مقدر نمود، حيوانات‌ وحشي‌ را به‌سوي ‌چراگاههايشان‌ رهنمون‌ گرديد و در اشيا منافع‌ را آفريد و انسان‌ را به‌ راه‌هاي ‌استخراج‌ آن‌ منافع‌ راهنمايي‌ كرد. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ عبدالله بن‌عمرو رضی الله عنه آمده ‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «خداوند جلّ جلاله  پنجاه‌هزار سال‌ قبل‌ ازآفرينش‌ آسمانها و زمين‌، مقادير خلق‌ را مقدر كرد و عرش‌ وي‌ در آن‌ هنگام‌ بر روي‌ آب‌ بود».

خلاصه‌ اين‌كه‌؛ تقدير عبارت‌ است‌ از: تصرف‌ در اجزا و عناصر اجسام‌ و تركيب‌ آنها بر وجهي‌ مخصوص‌ كه‌ استعداد پذيرش‌ نيروها را داشته‌ باشند. هدايت‌؛ عبارت‌ است‌ از: آفرينش‌ آن‌ نيروها در اين‌ اعضا، به‌گونه‌اي‌ كه‌ هر نيرويي ‌مصدر فعل‌ معيني‌ باشد و از مجموع‌ آنها يك‌ مصلحت‌ به‌انجام‌ و اتمام‌ رسد.

وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى ‏

«و همان‌ كسي‌ كه‌ چراگاهها را رويانيد» يعني: انواع‌ چمنزارها و گياهان‌ سبز و خرم‌ را كه‌ چهارپايان‌ از آن‌ مي‌چرند، رويانيد.

فَجَعَلَهُ غُثَاء أَحْوَى ‏

«و پس‌ از چندي‌ آن‌ را خاشاكي‌ تيره‌گون‌ گردانيد» يعني: آن‌ گياهان‌ را بعد از سبزي‌ و خرمي‌ آنها، خاشاكي‌ خشك‌ گردانيد كه‌ بعد از سبزي‌ به‌ سياهي‌ گراييده‌اند زيرا گياه‌ چون‌ خشك‌ شود، سياه‌ مي‌شود.

سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَى ‏

«زودا كه‌ تو را به‌ خواندن‌ آوريم» يعني: به‌زودي‌ تو را خواناي‌ قرآن‌ و آيات‌ خويش‌ مي‌گردانيم‌، به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ خواندن‌ را بر تو الهام‌ مي‌كنيم‌ «تا فراموش ‌نكني» آنچه‌ را كه‌ مي‌خواني‌.

سبب‌ نزول: چون‌ جبرئيل‌علیه السلام  بر رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم وحي‌ را فرود مي‌آورد، هنوز او از القاي‌ آخر آيه‌ فارغ‌ نمي‌شد كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم آغاز آيه‌ را تكرار مي‌كردند تا مبادا آن‌ را فراموش‌ كنند. پس‌ اين‌ آيه‌ نازل‌ شد و خداوند متعال‌ خواندن‌ قرآن‌ را بر پيامبرش‌ الهام‌ نموده‌ و ايشان‌ را از فراموش‌ كردن‌ آن‌ محفوظ داشت‌.

إِلَّا مَا شَاء اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى ‏

«جز آنچه‌ كه‌ خدا خواسته‌است» تا تو آن‌ را فراموش‌ كني‌، يا جز آنچه‌ كه‌ خواسته‌ است‌ تا تلاوت‌ آن‌ را منسوخ‌ گرداند كه‌ در آن‌ صورت‌، آيه‌ منسوخ‌ شده ‌از يادت‌ مي‌رود «هر آينه‌ خدا مي‌داند آشكارا را» يعني: هر چيزي‌ را كه‌ انسان ‌آشكارا آن‌ را انجام‌ مي‌دهد، يا آشكارا مي‌گويد «و پنهان‌ را» يعني: هر چيزي‌ را كه‌ انسان‌ در نزد خود پنهان‌ نگاه‌ مي‌دارد كه‌ جز خداوند جلّ جلاله  كسي‌ ديگر بر آن‌ آگاه ‌نيست‌.

وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى ‏

«و در كار تو آساني‌ پديد مي‌آوريم» يعني: بر تو عمل‌ بهشت‌ را آسان‌ مي‌گردانيم ‌و بر تو وحي‌ را آسان‌ مي‌گردانيم‌ به‌ طوري‌كه‌ آن‌ را به‌سادگي‌ حفظ كني‌ و به‌ آن‌ عمل‌ نمايي‌. يا تو را در دين‌ و دنيايت‌ به‌ آسانترين‌ روش‌ توفيق‌ مي‌دهيم‌؛ در همه‌ امور ديني‌ و دنيوي‌اي‌ كه‌ به‌ تو رو مي‌نمايد.

فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى ‏

«پس‌ اندرز ده‌ اگر اندرز سود بخشد» يعني: اي‌ محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم! به‌ وسيله‌ آنچه‌ كه‌ برتو وحي‌ فرستاده‌ايم‌، مردم‌ را پند و اندرز ده‌ و آنان‌ را به‌سوي‌ راه‌ خير و احكام‌ و قوانين‌ دين‌ ارشاد و راهنمايي‌ كن‌ و اين‌ پند و اندرزت‌ بايد در جايي‌ باشد كه‌ پند و اندرز سود مي‌بخشد اما كساني‌ كه‌ پند داده‌ شده‌اند و راه‌ حق‌ برايشان‌ به ‌روشني‌ تبيين‌ گرديده‌ است‌ ولي‌ از هوي‌ و هوس‌ خويش‌ پيروي‌ كرده‌ و بر عصيان‌ و سركشي ‌پاي‌ فشرده‌اند پس‌ به‌ پنددادنشان‌ نيازي‌ نيست‌. شايان‌ ذكر است‌ كه‌ دست‌ برداشتن ‌از پند دهي‌، در امر تكرار دعوت‌ است‌ اما در دعوت‌ اوليه‌ همه‌ مردم‌ بايد به‌طور عام‌ و يكسان‌ به‌سوي‌ دين‌ خداي‌ عزوجل‌ فراخوانده‌ شوند، چه‌ كساني‌ كه‌ دعوت‌ حق‌ را مي‌پذيرند و چه‌ كساني‌ كه‌ آن‌ را برنمي‌تابند. ابن‌كثير مي‌گويد: «ادب‌ نشر علم‌ از همينجا برگرفته‌ مي‌شود لذا علم‌ را نبايد در نزد غير اهل‌ آن‌ گذاشت‌». در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ عبدالله بن ‌مسعود رضی الله عنه آمده‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «حدثوا الناس‌ بما يعرفون‌، أتريدون‌ أن‌ يكذب‌ الله‌ ورسوله: با مردم‌ در حد معرفتشان ‌سخن‌ بگوييد، آيا مي‌خواهيد كه‌ خدا و رسولش‌ مورد تكذيب‌ قرار گيرند؟». در اينجا وجه‌ ديگري‌ نيز در تفسير آيه‌ ذكر شده‌ است‌ و آن‌ اين‌ است‌ كه: پند دادن ‌مطلوب‌ است‌ هرچند سودي‌ نبخشد بنابراين‌ وجه‌، در إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى ‏: «اگر اندرز سود دهد» تعليق‌ به‌ شرط مراد نيست‌ بلكه‌ اين‌ قيد براي‌ بيان‌ واقعيت‌ قضيه ‌است‌. لذا اندرز دادن‌ همه‌ گروههاي‌ مردم‌؛ اعم‌ از پندپذير و پندگريزشان‌ تكليفي‌ است‌ عام‌ و استثنا ناپذير.

سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى ‏

«آن‌ كس‌ كه‌ مي‌ترسد، به‌ زودي‌ پند خواهد گرفت» يعني: هر كس‌ ازخداي‌ عزوجل‌ بترسد، زودا كه‌ از اندرزهايت‌ پند بگيرد و پنددهي‌ات‌ بر ترس‌ و صلاح‌ وي‌ بيفزايد.

وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى ‏

«و شقاوت‌پيشه‌ترين‌ از آن‌ دوري‌ كند» يعني: كافران‌، يا شقاوت‌پيشه‌ترين‌ آنان‌ از پند و اندرزت‌ دوري‌ مي‌كنند، از آن‌رو كه‌ بر كفر به‌ خداي‌ سبحان‌ و فروروي ‌در گناهان‌ و نافرماني‌هاي‌ خويش‌ پاي‌ مي‌فشرند.

الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى ‏

«همان‌ كس‌ كه‌ در آتش‌ كبري‌ درآيد» يعني: در آتش‌ وحشتناك‌ و بسيار دردناك‌ كه‌ آتش‌ جهنم‌ است‌. و آتش‌ دنيا آتش‌ صغري‌ است‌.

ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى ‏

«آن‌گاه‌ نه‌ در آن‌ مي‌ميرد» تا از عذابي‌ كه‌ در آن‌ به‌سر مي‌برد، راحت‌ گردد «ونه‌ زندگاني‌ مي‌يابد» به‌ زندگي‌اي‌ كه‌ بهره‌مندي‌اي‌ به‌ همراه‌ داشته‌ باشد.

قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى ‏

«همانا رستگار شد هر كه‌ پاك‌ شد» از شرك‌؛ پس‌ به‌ خداوند متعال‌ ايمان‌ آورد، او را به‌ يگانگي‌ خواند و به‌ احكام‌ و شرايع‌ وي‌ عمل‌ كرد. به‌ قولي: مراد آيه‌ پرداخت‌ زكات‌ اموال‌، يا پاك‌ شدن‌ براي‌ اداي‌ نماز، يا پاك‌ شدن‌ از اخلاق‌ پست ‌است‌.

وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى ‏

«و» رستگار شد هر كه‌ «نام‌ پروردگارش‌ را ياد كرد» به‌ زبان‌ خود. يعني‌ در نماز تكبير افتتاح‌ را گفت‌ «و نماز گزارد» يعني: نمازهاي‌ پنج‌گانه‌ را برپا داشت‌. يا معني‌ اين‌ است: هر كس‌ قرار گرفتن‌ در پيشگاه‌ پروردگار خود در روز معاد را به‌ياد آورد و لذا او را نيايش‌ و پرستش‌ كرد، رستگار شد. به‌قولي‌ مراد از «تزكي‌» در آيه‌ قبل‌، پرداخت‌ زكات‌ فطر و مراد از «صلي‌» در اين‌ آيه‌، اداي‌ نماز عيد است‌.

بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ‏

«ليكن‌ شما زندگي‌ دنيا را برمي‌گزينيد» يعني: واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ شما به‌ يادآوري‌ نام‌ پروردگار خود نمي‌پردازيد بلكه‌ لذتهاي‌ فاني‌ دنيوي‌ را بر امر آخرت ‌مقدم‌ داشته‌ و آن‌ را برمي‌گزينيد.

وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ‏

«با آن‌ كه‌ آخرت‌ نيكوتر و پاينده‌تر است» نسبت‌ به‌ دنيا. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت ‌ابوموسي‌اشعري‌ رضی الله عنه آمده ‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «من‌ أحب‌ دنياه‌ أضرّ بآخرته‌ ومن‌ أحب‌ آخرته‌ أضرّ بدنياه‌ فآثروا ما يبقي‌ علي‌ ما يفني: هر كس‌ دنيايش‌ را دوست‌ بدارد، به‌ آخرتش‌ زيان‌ رسانده ‌است‌ و هر كس‌ آخرتش‌ را دوست‌ بدارد، به‌ دنيايش‌ زيان‌ رسانده‌ است‌ لذا آنچه‌ را باقي‌ است‌ بر آنچه‌ كه‌ فاني‌ است‌ برگزينيد و ترجيح‌ دهيد». مالك‌بن‌دينار مي‌گويد: «اگر دنيا از طلاي‌ فناپذيري‌ بود وآخرت‌ از خزف‌ ماندگار و پاينده‌اي‌، قطعا مي‌بايست‌ خزف‌ پاينده‌ و باقي‌ بر طلاي ‌فناپذير ترجيح‌ داده‌ مي‌شد پس‌ اگر ما به‌ اين‌ حقيقت‌ كه‌ آخرت‌ از طلاي‌ ماندگار وباقي‌ است‌ و دنيا خزفي‌ فاني‌ و از بين ‌رفتني‌ است‌، عنايت‌ داشته‌ باشيم‌ در آن‌صورت‌، حال‌ چگونه‌ خواهد بود!».

إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى ‏

«بي‌گمان‌ اين» حقايقي‌ كه‌ در مورد رستگاري‌ پاكدلان‌ پاك‌دين‌ پاك‌انديش‌ و حقايق‌ ما بعد آن‌ ذكر شد؛ «در صحيفه‌هاي‌ نخستين‌ نيز هست» يعني: خداوند جلّ جلاله  آنها را براي‌ پيامبران‌ پيشين علیهم السلام نيز وحي‌ نموده‌ و در صحيفه‌هاي‌ نخستين‌ نيز ثبت ‌كرده‌ است‌ زيرا روان‌ بشري‌ در همه‌ عصرها و نسلها همان‌ يك‌ روان‌ است‌ و راه ‌روشن‌ نيز يك‌ راه‌ مي‌باشد و اين‌ نسخه‌ قيد زمان‌ و مكان‌ نمي‌شناسد.

صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ‏

«صحيفه‌هاي‌ ابراهيم‌ و موسي» يعني: پيامهاي‌ رستگاري‌ و از جمله‌ اين‌ پيام‌ كه ‌آخرت‌ بهتر و پاينده‌تر از دنياست‌، در كتب‌ خداي‌ عزوجل‌ پي‌درپي‌ بيان‌ شده ‌است ‌از جمله‌ در صحيفه‌هاي‌ دهگانه‌ ابراهيم ‌علیه السلام  و در صحيفه‌هاي‌ دهگانه‌ موسي‌علیه السلام  كه‌ بجز تورات‌ بر وي‌ نازل‌ شده‌ بود. در حديث‌ شريف‌ آمده ‌است‌ كه‌ ابوذر رضی الله عنه ازرسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم پرسيد: خداي‌ عزوجل‌ چند كتاب‌ نازل‌ كرده‌ است‌؟ فرمودند: «يكصد صحيفه‌ و چهار كتاب‌ كه‌ ده‌ صحيفه‌ از آنها بر آدم‌ نازل‌ شد، پنجاه ‌صحيفه‌ بر شيث‌، سي‌ صحيفه‌ بر ادريس‌، ده‌ صحيفه‌ بر ابراهيم‌، ده‌ صحيفه‌ بر موسي‌ قبل‌ از نزول‌ تورات‌ و خداوند جلّ جلاله  تورات‌، انجيل‌، زبور و فرقان‌ را نيز نازل ‌فرمود». روايت‌ شده‌است‌ كه‌ صحيفه‌هاي‌ ابراهيم‌علیه السلام  همه‌ دربرگيرنده‌ امثال‌ وحكم‌ بود؛ از جمله‌ در صحيفه‌هاي‌ ابراهيم ‌علیه السلام  آمده ‌است: «شايسته‌ عاقل‌ آن ‌است كه‌ نگهدار زبان‌، شناساي‌ زمان‌ و روي‌آورنده‌ بر كار و شأن‌ خويش‌ باشد... زندگي‌ عاقل‌ بايد به‌ سه‌ قسمت‌ تقسيم‌ شود: ساعتي‌ براي‌ مناجات‌ با پروردگارش‌، ساعتي‌ براي‌ محاسبه‌ نفسش‌ كه‌ در آن‌ بايد در صنع‌ خداي‌ عزوجل ‌بينديشد و ساعتي‌ كه‌ در آن‌ به‌ برآوردن‌ نياز خويش‌ از غذا و نوشيدني ‌مي‌پردازد». همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ ابوذر رضی الله عنه از رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پرسيد: آيا چيزي‌ از صحيفه‌هاي‌ ابراهيم‌ و موسي‌ علیهماالسلام هم‌اكنون‌ در پيامهاي‌ نازل ‌شده‌ بر شما وجود دارد؟ فرمودند: آري‌! اي‌ ابوذر؛ بخوان: قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى ‏ ...  تا صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ‏ را.

 

بازگشت به لیست سوره ها                وب سایت تفسیر انوار القرآن                    جستجو                دانلود                نظرات شما                درباره