تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص
﴿ سوره تغابن ﴾
مدنی است و داراي 18 آيه است.
وجه تسميه: اين سوره به سبب ذكر روز قيامت در آن، «تغابن» ناميده شد. روز قيامت را از آن جهت «تغابن» ناميدند كه زيان و خسارت كافران در آن نمايان ميشود. اين سوره، آخرين سوره از «مسبحات» يعني سورههايي است كه با تسبيح آغاز ميشوند.
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (1)
«آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، خداوند را تسبيح ميگويد» يعني: تمام مخلوقاتي كه در آسمانها و زمين خداي سبحان هستند او را از هر نقص و عيبي بهپاكي ياد كرده و تنزيه مينمايند. قبلا به اين حقيقت اشاره كرديم كه اين تسبيح، با نطق و بياني است كه ما آن را نميفهميم چنانكه فرموده حق تعالي در اين آيه دال بر اين معني است: (وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ): (و هيچ چيز نيست مگر اينكه به ستايش پروردگار خود تسبيح ميگويد ولي شما تسبيح آنها را درنمييابيد) «اسراء/44». «او راست فرمانروايي و او راست سپاس» هم فرمانروايي و هم سپاس و ستايش به حق تعالي اختصاص دارد و هيچ چيز از اينها از آن غير وي نيست و بهرهاي هم كه بندگانش از آنها دارند، همانا از فيض اوست لذا اين منت هم به او باز ميگردد «و او بر هر چيزي تواناست» پس هيچ چيز او را عاجز نميگرداند و قدرتش بر ايجاد تمام مخلوقات يكسان و برابر است.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (2)
«اوست آن كس كه شما را آفريد پس برخي از شما كافرند و برخي از شما مؤمن» كافر را آفريد و كفرش به فعل و كسب و اختيار خود وي و برخلاف مقتضاي فطرت وي است و مؤمن را آفريد و ايمانش به فعل و كسب خود وي و مطابق فطرت سالم وي است كه بر يكتاپرستي و ايمان به خدا جلّ جلاله مبتني است لذا كافر، كفر ميورزد و كفر را انتخاب ميكند و مؤمن ايمان ميآورد و ايمان را انتخاب ميكند و همه اينها به اذن الهي است: (وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ) : «و شما نميخواهيد (و خواسته شما نافذ نيست) مگر آنكه خداوند پروردگار عالميان بخواهد» «تکویر / 29». «و خداوند به آنچه ميكنيد بيناست» پس هيچ امر نهانياي بر او پنهان نميماند و او جزادهندهتان در برابر اعمالتان است. در حديث شريف به روايت ابنمسعود رضی الله عنه آمده است: «همانا يكي از شما به عمل اهل بهشت عمل ميكند تا بدانجا كه ميان او و ميان بهشت جز يك گز يا يك باع[1] فاصله وجود ندارد پس نوشته (لوح محفوظ) بر او سبقت ميگيرد، آن گاه بهعمل اهل دوزخ عمل ميكند و به آن وارد ميشود و همانا يكي از شما به عمل اهل دوزخ عمل ميكند تا بدانجا كه ميان او و ميان دوزخ جز يك گز يا يك باع فاصله وجود ندارد، آن گاه كتاب (نوشته لوح محفوظ) بر وي سبقت ميگيرد پس به عمل اهل بهشت عمل ميكند و به آن وارد ميشود». علما ميگويند: اين حديث به معني تعلق علم ازلي حق تعالي به هر معلومي است پس همان چيزي روي ميدهد كه خداوند جلّ جلاله دانسته، اراده نموده و حكم كرده است.
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ (3)
«آسمانها و زمين را به حق» يعني: به عدل، به تدبير درست و حكمت بالغه «آفريد» بهقولي معني اين است: آسمانها و زمين را براي آشكار كردن حق آفريد به اين ترتيب كه نيكوكار در قبال نيكوكارياش و بدكار در قبال بدكردارياش جزا داده شود «و شما را صورتگري كرد و صورتهايتان را نيكو آراست» يعني: حق تعالي انسانها را در كاملترين صورت، نيكوترين ساختار و زيباترين شكل آفريد. و مانند اين آيه است فرموده حق تعالي در سوره «انفطار»: (يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ (6) الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ (7) فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ) : (هان اي انسان! چه چيز تو را در حق پروردگار بخشندهات غره كرد؟ همانكه تو را آفريد و استوار كرد پس متعادل ساخت) «انفطار/6ـ8». البته امتياز بنيآدم در نيكويي صورت و زيبايي اندام و قامت وي نيست بلكه اين خلقت شگرف، دلالت روشن و آشكاري است براي مردمي كه در قدرت آفريننده و حكمت و عظمت وي ميانديشند چنانكه صورت روحاني انسان و تواناييهاي عقلي تكاندهنده و عظيم وي دلالتي بزرگتر و برتر بر اين امر است چنانكه خداوند متعال فرموده است: (وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ (20) وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ): «و در زمين نشانههايي است براي اهل يقين و آيا در خويشتن خويش نمينگريد؟» «ذاريات/20- 21». «و بهسوي اوست بازگشت» در سراي آخرت پس نهاد و سيرتتان را نيكو و زيبا سازيد چنانكه حق تعالي صورت ظاهرتان را زيبا گردانيد.
يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (4)
آن گاه حق تعالي از علم خويش به تمام كائنات آسماني و زميني و تمام پنهانها و آشكارها خبر داد و فرمود: «آنچه را در آسمانها و زمين است ميداند» و هيچ امري از آنها بر او پنهان نميماند «و آنچه را پنهان ميداريد و آنچه را آشكار ميداريد ميداند و خداوند به راز سينهها» يعني: به آنچه كه هر انساني آن را در ضمير خود پنهان ميدارد «داناست» همچون حديث نفس و خطرات قلب.
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (5)
«آيا» اي كفار «خبر كساني كه پيش از اين كفر ورزيدند» از امتهاي گذشته؛ مانند اقوام نوح، عاد و ثمود «به شما نرسيده است؟» يعني: خبر اين امتها بهشما در قرآن رسيده است و شما از اين امر آگاهيد كه چگونه پيامبرانشان آنان را بهسوي يگانگي خداي متعال و پرستش وي و ترك آنچه كه به جاي وي به اربابي گرفتهاند دعوت نمودند و چسان در فرجام دروغانگاران نابود شدند و سرانجام كار پيامبران و مؤمنان به ايشان، نجات و رستگاري بود «پس وبال كار خود را چشيدند» وبال: سنگيني و سختي است و مراد از آن، عذابي است كه آن امتها در دنيا به آن دچار شدند «و ايشان را عذابي است دردناك» در آخرت، كه عبارت از عذاب دوزخ ميباشد.
ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوا وَّاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (6)
«اين» عذاب تلخ و دردناك در هر دو سراي دنيا و آخرت؛ «به سبب آن است كه پيامبرانشان براي آنان معجزات آشكار ميآوردند پس گفتند: آيا ما را آدميان هدايت ميكنند؟» يعني: چون پيامبران با معجزات آشكار بهسوي آنان ميآمدند، هر قومي از آنان ـ در مقام انكار و تعجب از اين امر كه پيامبر از جنس بشر باشد اين سخن را به پيامبرانشان ميگفتند «پس كافر شدند و روي بر تافتند» يعني: آن امتها به پيامبران علیهم السلام و به آنچه كه همراه آورده بودند، كافر شدند و از ايشان روي گردانيدند و در آنچه كه پيامبران علیهم السلام آورده بودند، تدبر و انديشه نكردند «پس خداوند بينيازي جست» از ايمان و عبادتشان «و خداوند بينياز ستوده است» يعني: او از جهانيان و از عبادت و نيايش آنان براي خود بينياز و از جانب تمام مخلوقات خويش به زبان قال و حال ستوده است.
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (7)
«كافران پنداشتهاند كه هرگز برانگيخته نميشوند، بگو: آري؛ قسم به پروردگار منكه البته برانگيخته ميشويد» خداوند جلّ جلاله پيامبرش را دستور داد تا بر اين امر به آنان سوگند بخورد. يعني: سوگند به خداي عزوجل كه شما از قبرهايتان برانگيخته ميشويد «سپس به آنچه كردهايد، آگاه ساخته ميشويد» يعني: به منظور برپا داشتن حجت عليه شما، قطعا از اعمالتان خبر داده شده و سپس در برابر آن جزا داده ميشويد «و اين» رستاخيز و جزا «بر خداوند آسان است» نه دشوار، به سبب قدرت تامه وي. اين سومين آيه در قرآن كريم است كه خداوند متعال در آن به پيامبرش دستور داده است تا به نام پروردگار خويش بر وقوع و تحقق قطعي معاد سوگند بخورد. آيه اول اين فرموده حق تعالي است: (وَيَسْتَنبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنتُمْ بِمُعْجِزِينَ ) «يونس / 53». آيه دوم اين فرموده وي است: (وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ ) «سبأ / 3» كه ترجمه و تفسير آنها گذشت و اين هم سومين آيه در اين مورد است.
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (8)
«پس به خدا و پيامبرش و نوري كه فرو فرستادهايم، ايمان آوريد» يعني: هرگاه قضيه چنين است پس خداوند جلّ جلاله ، پيامبرش محمد صلّی الله علیه و آله وسلّم و قرآن را تصديق كنيد زيرا قرآن نوري است كه از تاريكيهاي گمراهي بهسوي روشنايي هدايت رهنمون ميشود «و خداوند به آنچه ميكنيد آگاه است» پس چيزي از سخنان و افعالتان بر او پنهان نميماند و يقينا شما را در برابر كارنامهتان جزا ميدهد پس بايد ايمانتان صحيح و سالم باشد.
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (9)
«روزي كه شما را براي روز جمع» يعني: براي روز قيامت «گرد ميآورد» زيرا اهل محشر در آن براي جزا گردآورده ميشوند و در آن ميان هر عملكنندهاي با عملش، ميان هر پيامبري با امتش، ميان هر مظلومي با ظالمش و ميان اولين و آخرين گرد آورده ميشود «آن روز روز تغابن است» زيرا غبن و فريبخوردگيكافر با ترك ايمان؛ و غبن و زيان مؤمن با كاستي و كوتاهي وي در ايمان و عمل در آن روز آشكار ميشود همچنين برخي از اهل محشر در آن بر برخي ديگر زيان ميرسانند پس در آن اهل حق بر اهل باطل زيان ميرسانند و غبن و زياني بزرگتر از زيان وارد كردن اهل بهشت بر اهل دوزخ نيست پس گويي اهل دوزخ خير را بهشر، خوب و سره را با پست و ردي و نعمت را با عذاب بدل خواستهاند و اهل بهشت برعكس اين. گفته ميشود: «غبنت فلانا: بر فلان غبن وارد كردم» آنگاه كه به او چيزي را بفروشي يا از او چيزي را بخري اما زيان به طرف او بوده و او در معامله فريب خورده باشد. پس مغبون و زيانمند حقيقي كسي است كه خانواده و جايگاه خود در بهشت را از دست داده و باخته باشد. در حديث شريف آمده است: «هيچ بندهاي به بهشت وارد نميشود مگر اينكه جايگاه وي در دوزخ نيزـ چنانچه از بدكاران ميبود ـ به وي نشان داده ميشود تا بر شكر و سپاس وي بيفزايد و هيچ بندهاي نيست كه به دوزخ وارد شود مگر اينكه جايگاه وي از بهشت به وي بينانده ميشود ـ چنانچه از نيكوكاران ميبود ـ تا بر دريغ و حسرت وي بيفزايد».
«و هر كس به خداوند ايمان آورده و عمل صالحي انجام داده باشد، بديهايش را از او بسترد» يعني: هر كس اقرار و تصديق را با عمل صالح جمع كرد، سزاوار آن است تا گناهانش از وي زدوده شود «و او را به باغهايي كه جويباران از فرودست آنها جاري است در آورد، كه جاودانه براي هميشه در آن باشند، اين» زدودن گناهان و وارد كردن به بهشت همراه با جاودانهگي ابدي در آن؛ «كاميابي بزرگ است» يعني: كاميابياي است كه هيچ كاميابي ديگري با آن برابري نميتواند كرد.
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (10)
«و كساني كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كردهاند، آن گروه اهل دوزخاند و در آن جاودانه خواهند بود و چه بد سرانجامي است».
ملاحظه ميكنيم كه خداي سبحان در اين دو آيه براي توضيح و بيان «تغابن» ياد شده، حال نيكبختان و بدبختان را ذكر نمود پس هر دو آيه تفصيل و تفسير آن تغابناند.
مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (11)
«هيچ مصيبتي» مانند سختي، بيماري، مرگ نزديكان، زندان، نابودي مال وغير آن از مصايب «نميرسد مگر به اذن الله» يعني: به قضا و قدر وي. به قولي: سبب نزول آن اين بود كه كفار گفتند: اگر راه و روش مسلمانان حق بود، ميبايست خداوند جلّ جلاله آنان را در دنيا از مصايب نگه ميداشت «و هر كس به خداوند ايمان آورد، دلش را به راه آورد» يعني: هر كس باور داشته باشد و بداند كه جز آنچه خداوند جلّ جلاله بر وي مقدر نموده است به او نميرسد، حق تعالي در هنگام مصيبت دلش را به راه صحيح ميبرد و بنابراين، او متوجه ميشود كه آن مصيبت از جانب خدا جلّ جلاله است و آنچه كه به وي رسيده، قرار نبوده و نيست كه از وي دور شود و خواه ناخواه به وي رسيدني است و آنچه كه بايد به وي نرسد، خواهناخواه به وي رسيدني نيست پس ـ چنانكه ابنعباس رضی الله عنه نيز در تفسير آيه گفته است ـ او در اين هنگام به قضاي خداوند جلّ جلاله تسليم ميشود و استرجاع: (إنا لله وإنا إليه راجعون) ميگويد پس در مصيبت صبر و بر نعمت شكر ميگزارد چنانكه در حديث شريف آمده است. «و خداوند به هر چيزي داناست» يعني: او داراي علمي بليغ و همه جانبه است و هيچ چيز از اين امور بر او مخفي نميماند پس به او ايمان آوريد و به قضا و قدر وي تسليم شويد.
وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (12)
«و خدا را اطاعت كنيد و پيامبر را اطاعت كنيد» يعني: به فرمانبرداري خداوند جلّ جلاله و فرمانبرداري از كتاب و پيامبرش مشغول شويد؛ با فرمان بردن از شخص وي درحياتش و فرمان بردن از سنت وي بعد از وفاتش «پس اگر روي برتابيد» يعني: اگر از فرمانبرداري اعراض كنيد پس گناه شما بر دوش خود شماست و بر پيامبر هيچ باكي نيست «زيرا جز اين نيست كه بر پيامبر ما فقط پيام رساني آشكار است» و جز اين ديگر هيچ تكليفي بر عهده او نيست و او اين مهم را نيز به درستي به انجام رسانيده است.
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (13)
«خداست كه هيچ معبودي جز او نيست» يعني: فقط او سزاوار عبوديت است نه غير او پس او را به يگانگي بخوانيد و با او چيزي را شريك نياوريد «و مؤمنان بايدبر خدا توكل كنند» يعني: مؤمنان بايد امور خود را به او تفويض كرده و بر او تكيه نمايند، نه بر غير او.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (14)
«اي كساني كه ايمان آورده ايد، در حقيقت برخي از همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند» زيرا آنها شما را از انجام خير و عمل صالح به خود مشغول ميگردانند، يا شما را به قطع پيوند رحم، يا به معصيت پروردگار وا ميدارند و انسان بر اثر محبتي كه به آنان دارد، نميتواند در برابر خواسته آنان مقاومت كند.
سبب نزول آيه كريمه اين بود كه مرداني از اهالي مكه اسلام آوردند و خواستند كه هجرت كنند پس همسران و فرزندانشان به آنان اجازه اين كار را ندادند بنابراين، خداي سبحان فرمان داد كه از آنان برحذر باشند و اطاعتشان نكنند. مجاهد ميگويد: «سوگند به خدا جلّ جلاله كه همسران و فرزندان در دنيا با آنان دشمني نكردند ولي دوستي و محبت آنان بر آن وادارشان كرد كه از مال حرام بيندوزند وخرج آنان كنند». «پس از آنان حذر كنيد» يعني: از همسران و فرزندانتان حذر كنيد؛ از اينكه دوستي و شفقت بر آنان را بر طاعت خداي عزوجل برگزينيد پس مبادا رغبتتان در رساندن خير و منفعت براي آنان، شما را بر آن وادارد كه با ارتكاب نافرماني خداوند جلّ جلاله برايشان مال اندوزي كنيد «و اگر عفو كنيد و درگذريد و بيامرزيد» گناهاني را كه مرتكب ميشوند و سرزنششان را در برابر آن گناهان فروگذاريد و گناهانشان را بپوشانيد؛ «به راستي خدا آمرزگار مهربان است» هم براي شما و هم براي ايشان.
در بيان سبب نزول اين بخش از آيه كريمه آمده است: همسران و فرزندان مردي او را از هجرت بازداشته و سست ساخته بودند پس چون ديد كه مردم از وي در هجرت سبقت گرفتهاند و در دين خدا جلّ جلاله دانسته و دانشمند شدهاند، بر آن شد تا همسران و فرزندانش را مجازات كند، همان بود كه اين ارشاد الهي نازل شد.
إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ (15)
«جز اين نيست كه اموال و اولادتان فتنهاي براي شما هستند» يعني: وسيله ابتلا و آزمون و مايه رنج و محنت شما هستند زيرا دوستي اموال و اولاد است كه شما را بر كسب حرام و بازداشتن حق الله جلّ جلاله وا ميدارد پس مرد بايد كه از اين آزمون پيروز بيرون آيد «و مزد بزرگ فقط نزد خداوند است» براي كساني كه طاعت و ترك معصيت وي را بر محبت مال و فرزندان ترجيح ميدهند. در حديث شريفآمده است: «يأتي زمان علي أمتي، يكون فيه هلاك الرجل علي يد زوجه وولده، يعيرانه بالفقر، فيركب مراكب السوء، فيهلك: بر امت من زماني ميآيد كه در آن نابودي مرد بر دست زن و فرزند وي است زيرا آنان او را به فقر طعنه ميزنند، درنتيجه او (براي كسب مال) به راههاي بد سوار ميشود و سرانجام نابود ميگردد». (و حقا كه همين عصر و زمان نيز آمده است و امروزه ما شاهديم كه بسياري از اشخاص براي ارضاي خواستهها و اميال زنان و فرزندان خود، به دزدي، ارتشا، غارت بيتالمال، تجارت مواد مخدر و امثال آن روي ميآورند). همچنين درحديث شريف آمده است: «إن لكل أمة فتنة، وإن فتنة أمتي المال: همانا براي هر امتي فتنهاي است و همانا فتنه امت من مال است». همچنين در حديث شريف آمده است: «الولد ثمرة القلوب وإنهم مجبنة مبخلة محزنة: فرزند ثمره دلهاست ولي بيگمان آنان ابزار ترسو سازنده، بخيل كننده و اندوه آفريناند». همچنين در حديث شريفآمده است: «ليس عدوك الذي إن قتلته كان فوزا لك، وإن قتلك دخلت الجنة ولكن الذي لعله عدو لك: ولدك الذي خرج من صلبك، ثم أعدي عدو لك مالك الذي ملكت يمينك: دشمن تو آن كسي نيست كه اگر او را بكشي رستگارياي است براي تو و اگر او تو را بكشد به بهشت داخل ميشوي ولي كسي كه شايد او دشمن توست: فرزند توست كه از صلب تو بيرون آمده است، سپس دشمنترين دشمن براي تو مال توست كه تحت تملك تو در آمده است». همچنين در حديث شريف آمدهاست: «يؤتي برجل يوم القيامة، فيقال: أكل عياله حسناته: در روز قيامت مردي آورده ميشود پس گفته ميشود: عيال وي حسنات وي را خوردهاند».
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْراً لِّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (16)
«پس تا ميتوانيد از خدا پروا بداريد» يعني: تا آنجا كه طاقت و توان داريد و سعي و كوشش شما به پايه آن ميرسد، تقوا و خداترسي داشته باشيد. چنانكه درحديث شريف به روايت ابوهريره رضی الله عنه آمده است كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «إذا أمرتكم بأمر فأتوا منه ما استطعتم، وما نهيتكم عنه فاجتنبوه: چون شما را به امري فرمان دادم پس تا آنجا كه ميتوانيد آن را انجام دهيد و از آنچه كه شما را از آن نهي ميكنم، بپرهيزيد». «و بشنويد و اطاعت كنيد» يعني: آنچه را كه بدان فرمان داده ميشويد بشنويد، از اوامر اطاعت كنيد و در همه حال تسليم امر خدا جلّ جلاله و رسول وي صلّی الله علیه و آله و سلّم باشيد «و خيري را براي خودتان انفاق كنيد» يعني: انفاقي بكنيد كه به خير خودتان است. يا معني اين است: از اموالي كه خداوند متعال به شما روزي داده است، در راههاي خير انفاق كنيد و به آن بخل نورزيد و براي نفسهايتان خيري را تقديم كنيد. يا مراد از خير؛ مال است، يعني: مال را انفاق كنيد و آن را بدهيد «و هر كس از بخل نفس خود نگاه داشته شد پس آن گروه ايشانند رستگاران» يعني: هر كس كه خداوند جلّ جلاله او را از آفت بخل نگه داشت و بنابراين، او در راه خدا جلّ جلاله و در راههاي خير انفاق كرد پس آن گروه ايشانند نايلشدگان به هر خيري و دستيافتگان به هر مطلوبي.
از سعيدبن جبير رضی الله عنه در بيان سبب نزول روايت شده است كه فرمود: چون آيه ( اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ) : (از خدا به حق تقواي آن پروا كنيد) «آلعمران/102» نازل شد،كار بر مسلمانان دشوار گشت پس چنان به عبادت و نيايش و نماز قيام كردند كه پاشنههاي پايشان ورم كرد و پيشانيهايشان زخم برداشت، همان بود كه خداي عزوجل براي سبك كردن كار بر مسلمانان نازل فرمود: (پس تا آنجا كه ميتوانيد از خدا پروا داريد). بنابراين، گروهي از مفسران مانند قتاده برآنند كه اين آيه ناسخ آيه «آل عمران» ميباشد اما ديگران برآنند كه ميان دو آيه تعارضي نيست زيرا مراد آيه آل عمران نيز تقواي ما فوق توان نيست بلكه انسان در محدوده توانايي خود به تقواي الهي مأمور است. بنابراين، اين آيه تفسيركننده آيه «آلعمران» است نه ناسخ آن.
إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ (17)
«اگر الله را وامي نيكو دهيد» و در نتيجه با اخلاص نيت، طيبخاطر و با كمال رغبت اموال خود را در راههاي خير مصرف كنيد «آن را براي شما مضاعف ميگرداند» و هر حسنه را از ده برابر تا هفتصد برابر ميگرداند «و بر شما ميبخشايد» يعني: همراه با اين دو چندان كردن، آمرزش گناهانتان را نيز بر شما ميافزايد و به آن ضميمه ميكند «و خداوند قدردان بردبار است» پس هر كس را كه از وي اطاعت كند، به چندين برابر پاداش ميدهد و به مجازات نافرمانان شتاب نميكند. قرض نيكو يا همان قرض الحسنه: عبارت از صدقه دادن از مال حلال همراه با اخلاص و طيب خاطر است.
عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (18)
«داناي غيب و شهاده است» يعني: حق تعالي داناي نهان و آشكار است «عزيز حكيم است» يعني: او غالب و پيروزمند و داراي حكمت بالغه است.
[1] باع: عبارت است از اندازه فاصله ميان انگشتان هر دو دست از هم گشاده كه برابر با (162) سانتيمتر است.
بازگشت به لیست سوره ها وب سایت تفسیر انوار القرآن جستجو دانلود نظرات شما درباره