تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص

سوره‌ اخلاص

مکی‌ است‌ و داراي‌ 4 آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ به‌ نامهاي‌ بسياري‌ مانند تفريد، تجريد، توحيد، نجات‌، ولايت‌، معرفت‌، اساس‌ و اخلاص‌ ناميده‌ شده‌ است‌ كه‌ مشهورترين‌ آنها «اخلاص‌» مي‌باشد زيرا اين‌ سوره‌ از يكسو درباره‌ توحيد خالص‌ خداي‌ عزوجل ‌سخن‌ مي‌گويد و از سوي‌ ديگر بنده‌ را از شرك‌ يا از آتش‌ جهنم‌ خلاص‌ مي‌سازد.

فضيلت‌ آن: در بيان‌ فضيلت‌ اين‌ سوره‌ كريمه‌، احاديث‌ بسياري‌ وارد شده ‌است‌ از آن‌ جمله‌ مضمون‌ اين‌ حديث‌ شريف‌ است‌ كه‌ سوره‌ «اخلاص» در ثواب‌ قرائت‌ خود معادل‌ ثلث‌ (يك‌ سوم) قرآن‌ كريم‌ مي‌باشد زيرا تمام‌ قرآن‌ كريم‌، شرح‌ و بيان‌ اصولي‌ است‌ كه‌ در اين‌ سوره‌ به‌ اجمال‌ ذكر شده ‌است‌ و نيز از آن‌‌روي‌ كه‌ اصول‌ عام‌ و كلي‌ شريعت‌ اسلام‌ سه‌ چيز است: توحيد، بيان‌ حدود واحكام‌ و بيان‌ اعمال‌ و اين‌ سوره‌ به‌ تنهايي‌ عهده‌دار بيان‌ توحيد و تقديس‌ حق‌ تعالي ‌گرديده ‌است‌. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابوسعيد خدري‌ رضی الله عنه آمده‌ است‌ كه‌ فرمود: مردي‌ از مرد ديگري‌ شنيد كه‌ شبانگاه‌ سوره‌ «اخلاص‌» را مي‌خواند و آن‌ را تكرار مي‌كند پس‌ بامداد نزد رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و اين‌ حكايت‌ را به‌گونه‌اي‌ به‌ايشان‌ باز گفت‌ كه‌ گويي‌ خواندن‌  قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را كم‌ و ناچيز مي‌شمرد. رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم  فرمودند: «والذي‌ نفسي‌ بيده‌، إنها لتعدل‌ ثلث ‌القرآن»‌  سوگند به‌ذاتي‌ كه‌ جانم‌ در دست‌ بلاكيف‌ اوست‌، اين‌ سوره‌ معادل‌ ثلث‌ قرآن‌ است‌. در حديث‌ شريف‌ ديگري‌ آمده ‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم به‌ ياران‌ خود فرمودند: آيا كسي‌ از شما عاجز از آن‌ است‌ كه‌ ثلث‌ قرآن‌ را در يك‌ شب‌ بخواند؟  اصحاب رضی الله عنهم ‌به‌ گمان‌ اين‌كه‌ مراد ايشان‌ سه‌ قسمت‌ كل‌ قرآن‌ است‌، از اين‌ امر احساس‌ مشقت ‌كرده‌ و گفتند: يا رسول‌الله كدام‌ يك‌ از ما تاب‌ و توان‌ اين‌ كار را دارد؟رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: بدانيد كه‌ الله‌ الواحد الصمد ثلث‌ قرآن‌ است‌. در حديث‌ شريف‌ ديگري‌ آمده ‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم خطاب‌ به‌ ياران‌ خود فرمودند: گردهم‌ آييد زيرا من‌ مي‌خواهم‌ ثلث‌ قرآن‌ را بر شما بخوانم‌ پس‌ جمعي‌ گرد آمدند آن‌گاه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم نزد ايشان‌ رفتند و خواندند: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سپس‌ به‌ خانه‌ خود بازگشتند. در اين‌ اثنا يكي‌ از اصحاب‌ به‌ ديگري‌ گفت: مگر رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم نگفتند كه‌ بر شما ثلث‌ قرآن‌ را مي‌خوانم‌؟ قطعاً اين‌ برگشت‌شان‌ به‌خانه‌ به‌ منظور خبري‌ است‌ كه‌ از آسمان‌ به‌ ايشان‌ نازل‌ شده‌ است‌. سپس‌ آن ‌حضرت‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم از خانه‌ خود بيرون‌ آمده‌ و خطاب‌ به‌ اصحاب‌ فرمودند: من‌ گفتم‌ كه‌ ثلث‌ قرآن‌ را بر شما مي‌خوانم‌، بدانيد كه‌ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ معادل‌ ثلث‌ قرآن‌است‌ .

مفسران‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ اين‌ سوره‌ از ابي ‌بن‌ كعب‌ رضی الله عنه روايت‌ كرده‌اند كه ‌فرمود: مشركان‌ به‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم گفتند: اي‌ محمد  نسب‌ پروردگارت‌ را براي‌ ما بيان‌ كن‌. همان‌ بود كه‌ خداوند متعال‌ اين‌ سوره‌ را نازل‌ فرمود. همچنين‌ قتاده‌، ضحاك‌ و مقاتل‌ گفته‌اند: گروهي‌ از يهوديان‌ نزد رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدند و گفتند: اي‌ محمد  پروردگارت‌ را براي‌ ما توصيف‌ كن‌ زيرا او وصف‌ خود را در تورات ‌نازل‌ نموده‌ است‌ و ما مي‌خواهيم‌ بدانيم‌ كه‌ پروردگارت‌ از چه‌ چيز و از كدامين‌ جنس‌ است‌؟ آيا از طلاست‌، يا از مس‌، يا از نقره‌؟ آيا مي‌خورد و مي‌آشامد؟ او دنيا را از چه‌ كسي‌ به‌ ارث‌ برده‌ و آن‌ را به‌ چه‌ كسي‌ به‌ ارث‌ مي‌گذارد؟ همان‌ بود كه‌ خداوند جلّ جلاله  اين‌ سوره‌ را نازل‌ فرمود.

 

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1)

«بگو» اي‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم به‌ آنان «اوست‌ خداي‌ يگانه» يعني: اگر از بيان‌ نسب ‌خداوند متعال‌ سؤال‌ مي‌كنيد، بدانيد كه‌ او خدايي‌ است‌ يگانه‌؛ در ذات‌، صفات‌ و افعال‌ خود و او هيچ‌ همتا، وزير، شبيه‌ و شريكي‌ ندارد.

 

اللَّهُ الصَّمَدُ (2)

و اوست‌  «الله‌ صمد»  صمد: كسي‌ است‌ كه‌ مردم‌ در برآوردن‌ نيازهاي‌ خود به‌ او روي‌ مي‌آورند زيرا او بر برآوردن‌ آنها قادر و تواناست‌. ابن‌عباس‌ رضي الله عنهما مي‌گويد:  صمد، سرور و مولايي‌ است‌ كه‌ در سيادت‌ و آقايي‌ خود به‌ كمال‌ رسيده‌ است‌، شريفي‌ است‌ كه‌ در شرف‌ خود به‌ كمال‌ رسيده‌ است‌، عظيمي‌ است‌ كه‌ در عظمت‌ خود به‌ كمال‌ رسيده ‌است‌، حليمي‌ است‌ كه‌ در حلم‌ و بردباري‌ خود به‌ كمال‌ رسيده ‌است‌، غنيي‌ است‌ كه‌ در غناي‌ خود به‌ كمال ‌رسيده ‌است‌، جباري‌ است‌ كه‌ در جبروت‌ خود به‌ كمال‌ رسيده ‌است‌، عالمي‌ است‌ كه‌ در علم‌ خود به‌ كمال‌ رسيده‌ است‌، حكيمي‌ است‌ كه‌ در حكمت‌ خود به‌ كمال‌ رسيده ‌است‌ و او الله سبحانه‌ و تعالي‌ است‌. صمد صفتي‌ است‌ كه‌ بجز او براي ‌احدي‌ سزاوار نيست‌ و هيچ‌ كس‌ همتاي‌ او نمي‌باشد. زجاج‌ مي‌گويد:  صمد، سرور و آقايي‌ است‌ كه‌ سيادت‌ و آقايي‌ به‌ او انجاميده‌ و بالاتر از او هيچ‌ سرور وسالاري‌ وجود ندارد .

 

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (3)

«كسي‌ را نزاده‌ و زاده‌ نشده‌ است»‌  يعني: نه‌ از او فرزندي‌ پديد آمده‌ و نه‌ او خود از كسي‌ زاده‌ شده‌ است‌ زيرا چيزي‌ با او مجانست‌ ندارد تا او از جنس‌ خود همسري ‌برگرفته ‌باشد و ـ العياذ بالله‌ ـ از آن‌ دو، فرزندي‌ متولد شده‌ باشد. همچنين‌ توالد نشانه‌ فناء است‌ زيرا توالد و تناسل‌ براي‌ آن‌ انجام‌ مي‌گيرد كه‌ جنس‌ يك‌ چيز بعد از فناي‌ پدر و مادر خود باقي‌ بماند در حالي‌ كه‌ نسبت‌ دادن‌ عدم‌ به‌ سوي‌ حق‌ تعالي ‌در گذشته‌ و آينده‌ مستحيل‌ است‌ لذا حق‌ تعالي‌ پدري‌ ندارد تا به‌ وي‌ نسبت‌ داده ‌شود و فرزنداني‌ نيز ندارد تا به‌ او نسبت‌ داده‌ شوند. قتاده‌ مي‌گويد:  مشركان‌ عرب‌ گفتند: فرشتگان‌ دختران‌ خدايند يهوديان‌ گفتند: عزير پسر خداست‌ و نصاري‌ گفتند: مسيح‌ پسر خداست‌  پس‌ خداوند  جلّ جلاله  همه‌ آنان‌ را تكذيب‌ كرد و فرمود: لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ نه‌ او كسي‌ را زاده‌ است‌ و نه‌ هم‌ خودش‌ از كسي‌ زاده‌ شده ‌است‌.

 

وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)

«و هيچ‌ كس‌ او را همتا نيست» يعني: هيچ‌كس‌ با او هم‌ طراز، مساوي‌، همانند و همتا نيست‌ و هيچ‌كس‌ با او در چيزي‌ مشاركت‌ ندارد. بنابراين‌، در اين‌ سوره‌ كريمه:

قيد (احد) عقيده‌ ثنويت‌ و دوگانه‌ پرستي‌ را ابطال‌ مي‌كند.

اللَّهُ الصَّمَدُ عقيده‌ كساني‌ را ابطال‌ مي‌كند كه‌ بجز خداوند يكتا به‌ وجود آفريدگار ديگري‌ قايلند چه‌ اگر آفريدگار ديگري‌ وجود مي‌داشت‌، در آن‌ صورت‌ حق‌ تعالي‌ در نيازها و حاجات‌، يگانه‌ مرجع‌ و مقصود خلق‌ نبود.

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ‏پندارهاي‌ يهود، نصاري‌ و مشركان‌ را در اين‌ مورد كه‌ براي‌ حق‌تعالي‌ فرزند قائلند، ابطال‌ مي‌كند.

وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ ‏پندار مشركان‌ را در اين‌ مورد كه‌ بتان‌ را همتايان‌ و شركاي ‌حق‌ تعالي‌ تصور مي‌كردند، ابطال‌ مي‌كند.

امام‌ رازي‌رحمه الله مي‌گويد:  اين‌ سوره‌ در حق‌ خداوند متعال‌، مانند سوره‌ كوثر در حق‌ پيامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم لّی الله علیه و آله وسلّم  است‌ زيرا طعن‌ مشركان‌ بر پيامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم  اين‌ بود كه‌ گفتند: محمد ابتر است‌ و بعد از خود فرزند مذكري‌ ندارد و نداشتن‌ فرزند  به‌ پندار آنان‌  عيب‌ بود اما از آنجا كه‌ داشتن‌ فرزند، در حق‌ خداوند متعال‌ عيب‌ و نقصي‌ براي‌ اوست‌ لذا طعن‌ به‌ پيامبرش صلّی الله علیه و آله وسلّم را در سوره‌ كوثر رد كرد و طعن‌ در حق‌ خود را در اين‌ سوره‌، از اين‌ رو در اينجا فرمود: (قل‌: بگو) تا اين‌ طعنه‌ را از خودش‌ دفع‌ كند در حالي‌كه‌ در سوره‌ كوثر نگفت: (قل:‌ بگو) بلكه‌ خودش‌ مستقيماً اين‌ طعن‌ و عيب‌ را از پيامبرش‌ دفع‌ كرد. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ بخاري‌ آمده ‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «لا أحد أصبر علي‌ أذي‌ سمعه‌، من‌ الله‌؛ إنهم‌ يجعلون‌ له‌ ولداً، وهو يرزقهم‌ ويعافيهم: هيچ ‌كس‌ بر آزاري‌ كه‌ شنيده‌ است‌، شكيباتر از خداوند جلّ جلاله  نيست‌ زيرا در همان‌ حال‌ كه‌ مشركان‌ براي‌ او فرزندي‌ قرار مي‌دهند، او آنان‌ را روزي‌ مي‌دهد و عافيتشان‌ مي‌بخشد».

 

 بازگشت به لیست سوره ها                وب سایت تفسیر انوار القرآن                    جستجو                دانلود                نظرات شما                درباره