تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص

سوره‌ نصر

مدنی‌ است‌ و داراي‌ 3 آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ بدين‌ سبب‌ «نصر» نام‌ گرفت‌ كه‌ با اين‌ فرموده‌ خداي ‌تبارك‌ و تعالي: إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ‏افتتاح‌ شده ‌است‌ و مراد از آن‌، فتح‌ مكه ‌مكرمه‌ يعني‌ همان‌ فتح‌ اكبري‌ است‌ كه‌ فتح‌الفتوح‌ نام‌ گرفت‌. چنان‌ كه‌ اين‌ سوره‌ به‌نام‌ «توديع‌» نيز ناميده‌ مي‌شود از آن‌ روي‌ كه‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از نزول‌ آن ‌فقط هفتاد روز زنده‌ بودند و در ربيع‌الاول‌ سال‌ دهم‌ هجري‌ به‌ رحمت‌ حق ‌پيوستند. ابن‌عباس‌ رضي‌الله عنهما مي‌گويد: «اين‌ آخرين‌ سوره‌ قرآن‌ كريم‌ از نظر نزول‌ است‌». ابن‌عمر رضي‌الله عنهما مي‌گويد: «اين‌ سوره‌ در ميانه‌ ايام‌ تشريق‌ بر رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم نازل‌ شد پس‌ دانستند كه‌ اين‌ پيام‌ وداع‌ است‌ آن‌گاه‌ سوار بر ناقه ‌قصوي‌ خطبه‌ مشهور خويش‌ را كه‌ خطبه‌ حجه ‌الوداع‌ است‌، ايراد نمودند». و راجع‌ به‌ فضيلت‌ آن‌ در حديث‌ شريف‌ آمده ‌است: « إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ معادل‌ ربع‌ قرآن ‌است‌».

اما بنا به‌ قولي‌ ديگر: اين‌ سوره‌ قبل‌ از فتح‌ مكه‌ نازل‌ شد و از فتح‌ مكه‌ قبل‌ از وقوع‌ آن‌ خبر مي‌دهد كه‌ اين‌ خود معجزه‌اي‌ از معجزات‌ نبوت‌ مي‌باشد. امام ‌رازی رحمه الله اين‌ قول‌ را صحيح‌تر مي‌داند. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابن‌عباس ‌رضي‌الله عنهما آمده‌ است‌ كه‌ فرمود: چون‌ سوره‌ «نصر» نازل‌ شد، رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «با نزول‌ آن‌ خبر مرگ‌ من‌ به‌ من‌ داده‌ شده‌ است‌». اصحاب‌ جلّ جلاله  نيز بر اين ‌معني‌ متفق‌القول‌اند و ايشان‌ اين‌ معني‌ را از آن‌ روي‌ دانستند كه‌ امر مطلق‌ به‌ تسبيح‌، تحميد و استغفار دليل‌ بر آن‌ است‌ كه‌ كار ابلاغ‌ دعوت‌ به‌ اتمام‌ رسيده ‌است‌ و اين‌خود اقتضا مي‌كند كه‌ پيام‌ آور حق صلّی الله علیه و سلّم از اين‌ دنيا رخت‌ سفر بر بندد. روايت ‌شده است‌ كه‌ چون‌ اين‌ سوره‌ نازل‌ شد، رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم خطابه‌اي‌ ايراد كرده‌ و در آن‌ فرمودند: «إن‌ عبدا خيره‌ الله‌ بين‌ الدنيا وبين‌ لقائه‌ والآخرة، فاختار لقاء الله: همانا خداوند بنده‌اي‌ را در ميان‌ دنيا و ميان‌ آخرت‌ و لقاي‌ خويش‌ مخير گردانيد پس‌ او لقاي‌ خدا را انتخاب‌ كرد».

 

إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ (1)

«چون‌ نصرت‌ الهي‌ و فتح‌ فرارسد» يعني: اي‌ محمد صلّی الله علیه و سلّم! آن‌گاه‌ كه‌ پيروزي‌ الهي‌ برايت‌ عليه‌ دشمنانت‌ قريش‌ به‌ ظهور آيد و مكه‌ بر تو گشوده‌ شود. نصر: عبارت‌ از تأييدي‌ است‌ كه‌ دشمنان‌ با آن‌ مغلوب‌ گرديده‌ و مسلمانان‌ بر آنان‌ برتري ‌پيدا كنند. فتح: گشودن‌ ديار دشمنان‌ و ورود به‌ خانه‌هايشان‌ و نيز گشايش ‌دلهايشان‌ براي‌ پذيرش‌ حق‌ است‌. پس‌ فرق‌ در ميان‌ «نصر» و «فتح‌» اين‌ است‌ كه: نصر همچون‌ سببي‌ براي‌ فتح‌ مي‌باشد، از اين‌ جهت‌ ابتدا نصر ذكر شد و سپس‌ فتح ‌بر آن‌ عطف‌ گرديد.

 

وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجاً ‏(2)

«و ببيني‌ كه‌ مردم‌ فوج‌ فوج‌ در دين‌ الله درآيند» يعني: اي‌ پيامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم ! در هنگام ‌رسيدن‌ نصرت‌ و فتح‌، مردم‌ ـ اعم‌ از اعراب‌ و غير آنان‌ ـ را مي‌بيني‌ كه‌ گروه‌ گروه‌ و دسته‌ دسته‌ به‌ ديني‌ در مي‌آيند كه‌ خداوند جلّ جلاله  تو را بر آن‌ مبعوث‌ كرده‌ است‌، بعد از آن‌كه‌ آنها يكي‌يكي‌ يا دوتا دوتا به‌ دين‌ حق‌ داخل‌ مي‌شدند. نقل‌ است‌ كه‌ وقتي‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم مكه‌ را فتح‌ كردند، اعراب‌ گفتند: اما اكنون‌ كه‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم بر اهل‌ حرم‌ غالب‌ و پيروز شد درحالي‌كه‌ خداوند جلّ جلاله  ايشان‌ را از هجوم ‌اصحاب‌ فيل‌ در پناه‌ خود داشت‌، اين‌ خود برهان‌ روشني‌ است‌ بر اين‌كه‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم بر حق‌ است‌ و شما عليه‌ او قدرتي‌ نداريد. لذا از ستيز و مقاومت‌ دست‌ برداشته‌ و در مجموعه‌هاي‌ بزرگي‌، گروه‌ گروه‌ و دسته‌ دسته‌ يكي‌ بعد از ديگري‌ به‌ اسلام ‌وارد مي‌شدند و موج‌ رويكرد به‌سوي‌ اسلام‌ چنان‌ بود كه‌ يك‌ قبيله‌ تماما به‌ يكبار در اسلام‌ داخل‌ مي‌شد.

جمهور فقها و بسياري‌ از علماي‌ كلام‌ برآنند كه: ايمان‌ مقلد صحيح‌ است‌ زيرا حق‌ تعالي‌ بر صحت‌ ايمان‌ اين‌ افواج‌ مردم‌ كه‌ ايماني‌ تقليدي‌ بود، حكم‌ كرد و آن‌را از بزرگترين‌ احسانهاي‌ خود بر پيامبرش‌ حضرت‌ محمد‌ صلّی الله علیه و آله وسلّم برشمرد و اگر ايمانشان‌ صحيح‌ نمي‌بود، در اين‌ مناسبت‌ از آن‌ يادي‌ نمي‌كرد.

 

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً ‏(3)

«پس‌ به‌ حمد پروردگار خود تسبيح‌ بگوي» اين‌ آيه‌، امر به‌ تسبيح‌ گفتن‌ براي‌ پروردگار متعال‌ و ستايش‌ براي‌ وي‌ را با هم‌ جمع‌ كرده‌ است‌. تسبيح‌ گفتن‌ براي ‌پروردگار متعال‌ از خوشحالي‌ آن‌ حضرت‌ صلّی الله علیه و سلّم نسبت‌ به‌ رخدادهاي‌ عظيم ‌پيروزي‌اي‌ خبر مي‌دهد كه‌ حتي‌ به‌ فكر ايشان‌ و به‌ فكر احدي‌ از مردم‌ خطور نمي‌كرد؛ و حمد و ستايش‌ حق‌ تعالي‌، در برابر صنع‌ زيبا و رفتار روح‌ افزايش‌ با پيامبرش صلّی الله علیه و آله وسلّم و منت‌ عظيم‌ وي‌ بر ايشان‌ در نصر و فتح‌ ام‌ القري‌ مي‌باشد «و از او آمرزش‌ بخواه» براي‌ لغزشهايت‌؛ به‌ عنوان‌ نوعي‌ تواضع‌ و فروتني‌ براي‌ حق‌ تعالي‌ و كوچك‌ شمردن‌ و اندك‌ دانستن‌ عمل‌ خويش‌ و نيز براي‌ آموختن‌ اين‌ امر به‌ امتت ‌«هرآينه‌ الله همواره‌ توبه‌پذير است» يعني: از شأن‌ وي‌ اين‌ است‌ كه‌ برآمرزش‌خواهان‌ توبه‌ بپذيرد و بر آنان‌ به‌ رحمت‌ بازگردد. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌عائشه‌ رضي‌الله عنها آمده‌ است: «بعد از آن‌كه‌ سوره‌ إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ‏ بر رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم نازل‌ شد، آن‌ حضرت‌ صلّی الله علیه و سلّم هيچ‌ نمازي‌ را نمي‌خواندند مگر اين‌كه‌ در آن‌ مي‌گفتند: سبحانك‌ ربنا و بحمدك‌، اللهم‌ اغفرلي: پروردگارا! پاكي‌ تو راست ‌همراه‌ با ستايشت‌. بارالها! بر من‌ بيامرز». همچنين‌ عائشه‌ رضي‌الله عنها مي‌گويد: «رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم در ركوع‌ و سجده‌ خويش‌ بسيار مي‌گفتند: سبحانك‌ اللهم‌ وبحمدك ‌اللهم‌ اغفر لي‌». در حقيقت‌، اين‌ شيوه‌ رسول‌ اكرم‌ صلّی الله علیه و سلّم تفسير عملي‌ اين‌ آيه‌ از قرآن ‌كريم‌ است‌. بخاري‌ و ديگران‌ از ابن‌عباس‌ رضي‌الله عنهما در بيان‌ سبب‌ نزول‌ اين‌ سوره‌ روايت‌ كرده‌اند كه‌ فرمود: عمر رضی الله عنه مرا با بزرگان‌ بدر به‌ مجلس‌ خويش ‌فرا مي‌خواند اما گويي‌ كه‌ برخي‌ از آنان‌ از اين‌ امر در اندرون‌ خويش‌ دغدغه‌اي ‌مي‌يافتند (يعني‌ ناراحت‌ بودند). روزي‌ عمر رضی الله عنه بزرگان‌ بدر را به‌ مجلس‌ خويش ‌فراخواند و مرا نيز با آنان‌ به‌ آن‌ مجلس‌ وارد كرد. من‌ از اين‌ فراخواني‌ وي‌ دريافتم ‌كه‌ عمر رضی الله عنه امروز ديگر مرا با ايشان‌ فرانخوانده ‌است‌ مگر به‌ اين‌ هدف‌ كه‌ (فضل) مرا به‌ آنان‌ نشان‌ دهد. پس‌ رو به‌ آنان‌ نمود و گفت: در تفسير اين‌ فرموده ‌خداي‌ عزوجل: إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ‏ چه‌ مي‌گوييد؟ برخي‌ از ايشان‌ گفتند: خداي‌ عزوجل‌ در اين‌ سوره‌ به‌ ما دستور داده ‌است‌ تا بعد از آن‌كه‌ ما را پيروز كردو فتح‌ را نصيب‌مان‌ گردانيد، او را ستايش‌ گفته‌ و از او آمرزش‌ بخواهيم‌. برخي‌ هم‌ سكوت‌ نموده‌ و چيزي‌ نگفتند. آن‌گاه‌ عمر رضی الله عنه رو به‌ من‌ كرد و فرمود: اي ‌ابن‌عباس‌! آيا تو نيز چنين‌ مي‌گويي‌؟ گفتم: خير! بلكه‌ نظر من‌ اين‌ است‌ كه‌ اين ‌آيه‌ به‌ فرارسيدن‌ اجل‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم اشاره‌ دارد. يعني‌ خداوند جلّ جلاله  با نزول‌ إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ايشان‌ را از نزديك‌ شدن‌ وقت‌ رحلتشان‌ آگاه‌ كرد و فرمود: آمدن‌ نصرت‌ و فتح‌، علامت‌ فرارسيدن‌ اجل‌ توست‌؛ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ ... ‌: آن‌گاه‌ تسبيح‌ بگوي‌ همراه‌ با ستايش‌ پروردگار خويش‌ و از او آمرزش‌ بخواه‌ زيرا او بسي ‌توبه‌پذير است). عمر رضی الله عنه فرمود: من‌ نيز بجز آنچه‌ كه‌ تو گفتي‌، وجه‌ ديگري‌ براي‌ نزول‌ آن‌ نمي‌دانم‌».

 

بازگشت به لیست سوره ها                وب سایت تفسیر انوار القرآن                    جستجو                دانلود                نظرات شما                درباره