تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص

سوره‌ عصر

مکی‌ است‌ و داراي‌ 3 آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ بدان‌ جهت‌ «عصر» ناميده‌ شد كه‌ خداوند جلّ جلاله  در مطلع‌ آن‌ به‌ عصر يعني‌ روزگار سوگند خورده ‌است‌ به‌ سبب‌ آن‌كه‌ روزگار دربرگيرنده‌ اعجوبه‌هايي‌ است‌؛ مانند شادي‌ و غم‌، سلامتي‌ و بيماري‌، غنا و فقر، عزت‌ و ذلت‌... و نيز به‌ سبب‌ آن‌كه‌ عصر به‌ اجزايي‌ چون‌ سال‌، ماه‌، روز، ساعت‌، دقيقه‌ و ثانيه‌ منقسم‌ مي‌شود.

فضيلت‌ آن: راويان‌ در بيان‌ فضيلت‌ اين‌ سوره‌ مباركه‌ نقل‌ كرده‌اند: عمرو بن‌ عاص‌ قبل‌ از آن‌كه‌ مسلمان‌ شود، به‌ نمايندگي‌ از مشركان‌ قريش‌ نزد مسليمه‌ كذاب‌ رفت‌. مسليمه‌ از وي‌ پرسيد: در اين‌ مدت‌ ديگر بر رفيق‌ شما چه‌چيزي‌ نازل‌ شده ‌است‌؟! عمروبن‌عاص‌ رضی الله عنه گفت: بر او سوره‌اي‌ كوتاه‌ اما بسيار بليغ‌ نازل‌ شده‌ است‌. مسليمه‌ گفت: آن‌ سوره‌ چيست‌؟ عمرو خواند: وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ‏ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ‏. مسليمه‌ سخت‌ در فكر فرورفت‌ آن‌گاه‌ سر برداشت‌ و گفت: بر من ‌نيز مانند آن‌ نازل‌ شده ‌است‌. عمرو به‌ وي‌ گفت: ممكن‌ است‌ آن‌ را برايم‌ بخواني‌؟ مسليمه‌ شروع‌ به‌ خواندن‌ كرد و گفت: «يا وبر، يا وبر، و انما انت‌ اذنان‌ و صدر وسائرك‌ حفر نقر ـ اي‌ وبر، اي‌ وبر! تو جز دو گوش‌ و يك‌ سينه چيزي‌ ديگرنيستي‌ زيرا ساير اندامهاي‌ تو گودي‌ و فرورفتگي‌ است‌». سپس‌ رو به‌ عمرو كرد و پرسيد: اي‌ عمرو! اين‌ سوره‌ نازل‌ شده‌ بر من‌ را چگونه‌ مي‌بيني‌؟ عمرو گفت: سوگند به‌ خدا تو خوب‌ مي‌داني‌ كه‌ من‌ خوب‌ مي‌دانم‌ كه‌ تو دروغگو هستي‌. ابن‌كثير مي‌گويد: «مسليمه‌ كذاب‌ خواست‌ تا به‌ وسيله‌ اين‌ هذيان‌ با قرآن‌ معارضه‌ كند اما حتي‌ پرستشگر بتي‌ را نيز متقاعد و قانع‌ ساخته‌ نتوانست‌». از عبيدالله بن‌حفص‌ رضی الله عنه روايت‌ شده ‌است‌ كه‌ فرمود: «هرگاه‌ دو تن‌ از اصحاب ‌رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم با هم‌ ديدار مي‌كردند، از يك‌ديگر جدا نمي‌شدند تا آن‌كه‌ يكي‌ از آنها بر ديگري‌ سوره‌ عصر را تا آخر نمي‌خواند، سپس‌ بر يك‌ديگر سلام‌ مي‌گفتند و از همديگر جدا مي‌شدند». امام‌ شافعي رحمه الله مي‌گويد: «اگر همه‌ مردم‌ در اين ‌سوره‌ تدبر كنند، اين‌ سوره‌ همه‌ آنان‌ را مي‌گنجد». هم‌ او مي‌گويد: «اگر جز اين‌ سوره‌ هيچ‌ سوره‌ ديگري‌ نازل‌ نمي‌شد، يقينا براي‌ مردم‌ كافي‌ و بسنده‌ بود؛ زيرا اين‌ سوره‌ دربرگير تمام‌ علوم‌ قرآني‌ است‌».

 

وَالْعَصْرِ ‏(1)

«سوگند به‌ عصر» خداي‌ سبحان‌ از آن‌ روي‌ به‌ روزگار سوگند مي‌خورد كه‌ روزگار محمل‌ گذر شب‌ و روز و پياپي‌ آمدن‌ تاريكي‌ها و نور و ظرف‌ رخدادها و اموري‌ در امر قوام‌ يافتن‌ زندگي‌ و مصالح‌ و منافع‌ زندگان‌ است‌ كه‌ روزگار آنها را در بستر خود مي‌پروراند و شكي‌ نيست‌ كه‌ اين‌ امور بر وجود صانع‌ عزوجل‌ و بريگانگي‌ وي‌ دلالت‌ روشني‌ دارند. بنابراين‌، سوگند خوردن‌ خداي‌ عزوجل‌ به‌روزگار، دليل‌ شرف‌ و اهميت‌ آن‌ است‌، از اين‌ جهت‌ در حديث‌ شريف‌ آمده ‌است: «لاتسبو الدهر، فإن‌ الله‌ هو الدهر: روزگار را دشنام‌ ندهيد زيرا خداي‌ عزوجل ‌خود (آفريننده) روزگار است‌». اما به‌ قول‌ مقاتل: مراد از «عصر» نماز عصر است‌ از اين‌ جهت‌ بسياري‌ از علما «صلاه‌ وسطي‌» را به‌ نماز عصر تفسير كرده‌اند. بنابراين‌ وجه‌ تفسيري‌، اين‌ سوگند اشاره‌ به‌ آن‌ دارد كه‌ عمر باقي‌ مانده‌ دنيا نسبت ‌به‌ آنچه‌ كه‌ از آن‌ گذشته‌ است‌، مانند وقت‌ باقي‌ مانده‌ در ميان‌ نماز عصر و مغرب ‌است‌ پس‌ بر انسان‌ لازم‌ است‌ تا به‌ تجارتي‌ بي‌زيان‌ مشغول‌ شود زيرا وقت‌ به‌ آخر نزديك‌ شده‌ و جبران‌ مافات‌ ممكن‌ نيست‌. اما ابن‌كثير معني‌ اول‌ را ترجيح ‌داده ‌است‌.

 

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ‏(2)

جواب‌ سوگند آيه‌ قبل‌ اين‌ است: «كه‌ بي‌گمان‌ انسان‌ در خسر است‌» خسر وخسران: زيانكاري‌، نقصان‌ و از بين‌ رفتن‌ سرمايه‌ است‌. يعني: هر انساني‌ كه‌ به‌تجارت‌ و كار و تلاش‌ مادي‌ و صرف‌ عمر در كارهاي‌ دنيا مشغول‌ است‌، در زيان‌و گمراهي‌ از حق‌ و در معرض‌ نابودي‌ قرار دارد و از اين‌ قاعده‌ هيچ‌ كس‌ مستثني ‌نيست‌، بجز كساني‌ كه‌ در آيه‌ ذيل‌ مورد استثنا قرار گرفته‌اند:

 

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ‏(3)

«مگر كساني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌اند و كارهاي‌ شايسته‌ كرده‌اند» يعني: مردان‌ و زنان ‌مؤمني‌ كه‌ در ميان‌ ايمان‌ به‌ خدا جلّ جلاله  و عمل‌ صالح‌ جمع‌ كرده‌اند، در سودند نه‌ در زيان‌ زيرا كارهاي‌ دنيا آنان‌ را به‌ خود مشغول‌ نساخته‌ و براي‌ آخرت‌ خويش‌ عمل‌كرده‌اند «و» مگر كساني‌ كه‌ «همديگر را به‌ حق‌ سفارش‌ كرده‌اند» همان‌ حقي‌ كه‌ بپاخاستن‌ براي‌ آن‌، شايسته‌ و بايسته‌ است‌ و آن‌ عبارت‌ از: ايمان‌ به‌خداي‌ عزوجل‌ و يگانگي‌ وي‌ و انجام‌ دادن‌ همه‌ چيزهايي‌ است‌ كه‌ حق‌ تعالي ‌مشروع‌ كرده‌ است‌ و اجتناب‌ از همه‌ چيزهايي‌ كه‌ او از آنها نهي‌ كرده ‌است‌ «و» مگر كساني‌ كه‌ «همديگر را سفارش‌ كرده‌اند به‌ صبر» و شكيبايي‌ در خود داري‌ از ارتكاب‌ نافرماني‌هاي‌ خداي‌ عزوجل‌، شكيبايي‌ بر انجام‌ فرايض‌ وي‌ و شكيبايي‌ بر مقدرات‌ دردآور وي‌. پس‌ صبر از خصلت‌هاي‌ حقي‌ است‌ كه‌ مؤمنان‌ صالح‌ بايد يك‌ديگر را به‌ آن‌ سفارش‌ كنند و از آنجا كه‌ صبر نسبت‌ به‌ ديگر خصلت‌هاي ‌نيك‌ شرف‌ بيشتري‌ دارد و درجه‌ آن‌ از آنها بالاتر است‌ و نيز از آنجا كه‌ بسياري‌ از بپاخاستگان‌ براي‌ حق‌، مورد دشمني‌ و تعدي‌ قرار مي‌گيرند پس‌ نياز به‌ صبر و شكيبايي‌، نياز ملموس‌ وارستگان‌ مؤمن‌ مي‌باشد. بنابراين‌، آنها بايد يك‌ديگر را به‌ صبر و شكيبايي‌ نيز توصيه‌ و سفارش‌ نمايند. امام‌ رازي رحمه الله مي‌گويد: «آيه‌ كريمه‌ دليل‌ بر آن‌ است‌ كه‌ حق‌ امري‌ است‌ سنگين‌ كه‌ رنجها و محنت‌ها با آن ‌ملازم‌ و همراهند. از اين‌ جهت‌، خداوند جلّ جلاله  آن‌ را به‌ سفارش‌ يك‌ديگر به‌ صبر پيوسته‌ گردانيد».

اين‌چنين‌ است‌ كه‌ سوره‌ مباركه‌ «عصر»، راه‌ رستگاري‌ و نجات‌ را در چهار چيز خلاصه‌ مي‌كند؛ ايمان‌، عمل‌ صالح‌، توصيه‌ به‌ حق‌ و توصيه‌ به‌ صبر. اما اسفا كه‌ در عصر ما بسياري‌ از مسلمين‌ دو خصلت‌ اخير را ترك‌ نموده‌ و در دو خصلت‌ اول‌ نيز كوتاهي‌ مي‌ورزند.

 

 بازگشت به لیست سوره ها                وب سایت تفسیر انوار القرآن                    جستجو                دانلود                نظرات شما                درباره